چکیده: (5412 مشاهده)
شبيه سازي انساني پس از آزمايشهاي موفقيت آميز در زمينه شبيه سازي پستاندارن و پيش بيني دانشمندان مبني بر امکان پذير بودن آن در وضعيت فعلي دانش بشري، بحثهايي را در حوزههايي خارج از دانش تجربي از جمله اخلاق، دين و حقوق دامن زده است. در پاسخ به دغدغههاي مطرح شده، نظامهاي حقوقي مختلف در چارچوب مرزهاي ملي قوانين متعددي در خصوص منع يا تحديد اشکال شبيه سازي انساني تصويب نمودهاند.
در کنار قانونگذاري داخلي، جامعه بينالمللي نيز اغلب به شکل تصويب قطعنامهها و اعلاميههايي در سازمانهاي بينالمللي (مجمع عمومي سازمان ملل متحد، يونسکو و سازمان بهداشت جهاني) در منع و سرزنش شبيه سازي مولد انساني واکنش نشان داده است. با اين حال تلاشهاي بينالمللي براي تصويب کنوانسيوني در خصوص منع شبيه سازي انساني به علت تشتت آرا دولتها تا کنون بي نتيجه مانده است. از آنجايي که قطعنامههاي سازمانهاي بينالمللي في نفسه از نظر حقوقي الزام آور نيستند، حقوق بينالملل براي الزام دولتها به ممانعت از ايجاد امکان شبيه سازي انساني بايد به تکنيک ديگري متوسل شود.
در اين مقاله، بحث شده است که در پرتو رويه و مواضعي که دولتها در قبال شبيه سازي انساني اتخاذ کردهاند ميتوان به شکل گيري عرف بينالمللي در اين زمينه قايل بود و با تکيه بر اين تکنيک شناخته شده حقوقي، خلأهاي ناشي از عدم توافق دولتها را در انعقاد معاهدهاي جهاني پر کرد.
نوع مطالعه:
توصیفی |
پذیرش: 1389/12/8 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1390/9/12 | انتشار: 1390/10/25