چکیده: (5438 مشاهده)
مطالعات توصيفي مختلف مطرح نمودهاند زوجهاي نا بارور، اشكال مختلف تنش رواني ـ هيجاني را متحمل ميشوند كه در نهايت ميتواند آنها را مستعد افسردگي نمايد و همين امر ممكن است احتمال بارور شدن را بيشتر از پيش كاهش دهد. از سوي ديگر ديده شده است نمرات شادماني در ميان افرادي كه در روند درمان نا باروري شكست ميخورند، نسبت به افرادي كه موفق ميشوند به وضوح پايينتر است. تمامي اينها لزوم جنبههاي مختلف مشاوره را در تمام مراحل درماني مطرح مينمايد.
در بررسي به عمل آمده، غالب مطالعات، زنان را در دو گروه نا بارور و كنترل قرار دادهاند. گروه نا بارور، زناني با مشكلات نا باروري هستند كه در انتظار ART به سر ميبردند و گروه كنترل، زناني با توزيع سني مشابه هستند كه حداقل يك فرزند داشته و نيز سابقهاي از ART نداشتهاند. اين دو گروه از طريق تكميل پرسشنامه مورد ارزيابي و مقايسه قرار گرفتند.
گروه نا بارور ميزان بالاتري از احساسات هيجاني منفي را نشان دادند (69-37 درصد). روابط جنسي و زناشويي زوج در گروه نا بارور بيشتر تحت تأثير قرار گرفته بود. همچنين در زمان مشاوره، رضايتمندي ذهني در گروه نا بارور به خصوص زنان با سابقه درمان ناموفق قبلي، اختلاف معناداري را با گروه كنترل نشان ميداد كه در زمينه خلق افسرده، حافظه و تمركز، اضطراب و ترس و نيز جذابيت از نگاه ديگران بارزتر بود و اما شيوع اختلال افسردگي در گروه نا بارور 25 درصد به دست آمد، در حالي كه در گروه كنترل 8/6 درصد بود.
از مطالعات موجود، اين طور برآورد ميشود كه زنان برخوردار از مشكلات باروري به خصوص آنهايي كه جهت درمان خود تلاش مينمايند اما موفق نميشوند، آشفتگي هيجاني پيدا ميكنند كه اين امر ضرورت يك مشاوره حرفهاي را ميطلبد كه نه تنها بر احساسات و تجارب كنوني، بلكه بر سوابق گذشته زوج در خصوص نحوه برخورد با اين موضوع توجه مينمايد و از آنجا كه اثبات نشده واكنشهاي رواني جدي در اين افراد شايع باشد، لذا انجام مشاورههاي رواني ـ اجتماعي مناسب ميتواند نقش بسزايي در آماده سازي اين افراد پيش از درمان، حين درمان و پس از انجام اقدامات درماني ايفا نمايد.
نوع مطالعه:
توصیفی |
پذیرش: 1397/9/7 | انتشار: 1386/7/23