افزایش فشار خون سرخرگی، یکی از مهمترین مسائل سلامت همگانی در جهان امروز است. به رغم تمامی پیشرفتهای علمی که در زمینه تشخیص و درمان این بیماری انجام شده است، هنوز شایعترین و یکی از مهمترین عوامل خطرساز بیماریهای قلبی ـ عروقی است که خود عامل 20 تا 50 درصد از همه مرگها در جهان محسوب میشود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میانگین فشار خون، تعیین میزان شیوع فشار خون بالا و پراکندگی آن و تعیین وضعیت آگاهی از بیماری خود، درمان و کنترل بیماری فشار خون بالا در جامعه بزرگسالان شهر یزد بود.
در این مطالعه1130 نفر (456 مرد و 674 زن) بالاتر از 18 سال به روش نمونه گیری تصادفی خوشهای انتخاب و با مراجعه به در منازل مورد بررسی قرار گرفتند. مقادیر فشار خون سیستولیک بزرگتر یا مساوی 140
میلی مترجیوه و یا فشار خون دیاستولیک بزرگتر یا مساوی 90 میلی متر جیوه جهت تعیین ابتلا به بیماری فشار خون و طبقه بندی آن براساس هفتمین گزارش کمیته ملی مشترک پیشگیری، تعیین گردید. یافتهها نشان داد میانگین فشار خون سیستولیک در مردان و زنان به ترتیب 18.2±132.2 و 21.9±129 میلی متر جیوه (0.5>P) و فشار خون دیاستولیک نیز به ترتیب 11.2±85.0 و 12.3±83.1 میلی متر جیوه (0.01>P) بود. میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در گروههای سنی از نظر آماری تفاوت معنیدار داشت (0.001>P). میزان شیوع بیماری فشار خون 38.1 درصد (در مردان 41.7 درصد و در زنان 35.7 درصد) بود (0.5>P). از میان این تعداد 60.9 درصد در مرحله اول بیماری و 39.1 درصد در مرحله دوم قرار داشتند. در ارتباط با آگاهی از بیماری خود، اقدام به درمان و کنترل بیماری در مبتلایان به فشار خون بالا مشاهده گردید که فقط 43.7 درصد از بیماران از بیماری خود آگاهی دارند و از این افراد 77.1 درصد جهت درمان اقدام نمودهاند. از میان افرادی نیز که جهت درمان اقدام نمودهاند 12.4 درصد فشار خون کنترل شده داشتند.
میانگین مقادیر فشار خون در دو جنس و در گروههای سنی تقریباً مشابه سایر مطالعاتی است که مورد بررسی قرار گرفتند. میزان شیوع بیماری فشار خون در یزد در مقایسه با سایر نقاط ایران و جهان در حد نسبتاً بالایی است و نسبت به نتایج به دست آمده در سالهای قبل افزایش داشته است. درصد وضعیت آگاهی، درمان و کنترل بیماری در شهر یزد نیز مانند سایر مناطق مطلوب نیست. تفاوت زیاد در میزان بیماری و اقدام به درمان و کنترل آن ممکن است نشانه عدم کفایت دستورالعملهای درمانی یا عدم پذیرش آن توسط بیماران باشد.