دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
چکیده: (1951 مشاهده)
سردبیر محترم
قانون زندگی داستان کوتاهی است که به وسیله جک لندن نوشته شده است [1]. در این گزارش قصد داریم با الهام از این داستان به شرح مصائب زندگی سالمندان و اصول کنار آمدن با آنرا مختصر برشماریم. داستان، لحظات پایان عمر یک پیرمرد در قطب شمال را به تصویر میکشد. برحسب سنت، سالمندان ازکارافتاده زمانی که قبیله حس کند بلااستفاده هستند تنها گذاشته شده تا در اثر سرما یا عوامل دیگر از بین بروند. این سنت حاصل زندگی در طبیعت سخت قطبی است. منابع محدود، زندگی را صرفا به صورت گروهی و کوچ رو ممکن ساخته است. در این نوع زندگی هر فرد کاملا در خدمت گروه یا قبیله و به نوعی اجتماع است.
زمان مهم است، قبیله در هنگام کمبود غذا، مرتب در حال برنامهریزی کوچ به موقع و رسیدن به منابع کافی جهت سیر کردن شکم افراد قبیله است. در برخی مواقع شرایط چنان سخت است که غذای جمعآوری شده روزانه همه افراد را سیر نمیکند. در این شرایط اهمیت هر فرد بر اساس مقدار غذایی است که برای قبیله فراهم میکند. افراد ناتوان جایی در نظام اجتماعی نداشته و سربار هستند. افراد مسنتر تا زمانی که توانایی جسمی داشته و تجربهشان در شکار و یافتن مسیر کوچ برای قبیله مفید است رئیس قبیله هستند. ولی همه افراد قبیله به یاد دارند که روزی پدران و مادران سالمند و ناتوان خود را در مسیر کوچ جا گذاشته تا طعمه مرگ شوند...
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |
دریافت: 1399/1/16 | پذیرش: 1399/1/21 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1399/1/26 | انتشار: 1399/2/16