fa
jalali
1389
7
1
gregorian
2010
10
1
9
4
online
1
fulltext
fa
نامه به سردبیر: تبیین مدل سازی اپیدمیولوژیک بیماری ایسکمیک قلبی در ایران
0
0
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-541&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/28
1397/9/7
اکبر نیک پژوه
0031947532846002392
0031947532846002392
No
fa
نقش همیاران پلیس در میزان تخلفات و سوانح ترافیکی کشور
The role of pupil liaisons’ on traffic penalties and road traffic injuries
طرح همیار پلیس به عنوان یکی از راهکارهای عملی آموزش مقرارت راهنمایی و رانندگی به کودکان در سال 1386 با همکاری پلیس راهور و مدیران مدارس و دانش آموزان به اجرا درآمد و اثر این مداخله در سال1387 مورد ارزیابی قرار گرفت. در یک مطالعه کارآزمایی قبل و بعد، نمونهها به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب و سپس اطلاعات توسط افراد آموزش دیده پس از یک سال مداخله انتخاب و در دو گروه خانواده دارای رانندگان متخلف/دارای تصادف ثبت شده در شش ماه گذشته با گروه مقابل از نظر همراهی و تذکر همیار پلیس در شش منطقه آموزش و پرورش شهر تهران مورد مقایسه قرار گرفت. نمونههای مورد بررسی، 2800 دانش آموز 8 تا 15 ساله شش منطقه آموزش و پرورش شهر تهران بودند و میانگین و میانه سنی آنها 11 سال بود. 7/47 درصد از همیاران پسر و بقیه دختر بودند. سه تخلف عمدهای که بیشتر توسط همیاران پلیس تذکر داده میشد، درباره نبستن کمربند ایمنی (39.1 درصد)، صحبت کردن با تلفن همراه (31.8 درصد) و سرعت غیرمجاز (29.8 درصد) بود. در سال قبل از آموزش و آغاز به کار همیاران پلیس، به طور کلی 2789 فقره تخلف ثبت شده توسط پلیس راهور ناجا در مورد خودرو خانوارهای مورد مطالعه ثبت شده بود که این رقم در سال بعد از آموزش به 2290 مورد (17.9 درصد) کاهش یافته بود (0.001>P). بیشترین موارد کاهش تخلف مربوط به خوردن و آشامیدن هنگام رانندگی (با 92.7 درصد) بود. پس از اجرای طرح همیار پلیس تا 17.9 درصد کاهش در میزان تخلفات مشاهده شد. بیشترین موارد کاهش تخلف مربوط به خوردن و آشامیدن هنگام رانندگی بود. در تمامی موارد 9 گانه آموزش داده شده به استثنای صحبت با تلفن همراه هنگام رانندگی که موارد تخلف در بعد از طرح افزایش داشت، در بقیه موارد، کاهش مشاهده شد.
Objective(s): To determine the role of pupil liaisons’ education on social discipline promotion and road traffic injury prevention.
Methods: This was a before-after interventional study on 2800 pupils randomly selected from 6 different districts of Tehran, Iran. The pupils were taught about common driving offences and were asked to note and prevent offences if their parents performed offences. Data were collected by a questionnaire for childern’s performances and other demographic information.
Results: Subjects were pupils 8-15 years. The mean age of participants was 11 years. Overall, 47.7 percent of pupils were boys. Non use of seat belt (39.1%), speaking with mobile while driving (31.8%) and speeding (29.8%) were major offences as noted by pupils’ liaisons. Recorded offences by traffic police before the intervention for thease families was 2789 cases. A significant differences with 17.9 percent reduction in offences were observed after intervention (2290 cases, P<0.001). The most offences reduction were eating and drinking during driving (92.7%).
Conclusion: Pupil liaisons’ program was effective on reduction of driving offences. The most reduction was eating or drinking during driving. All 9 common offences which were monitored by pupil liaisons’ were effective on reduction of offences except for mobile speaking while driving.
Offence, Traffic injury, Police, Pupils’ liaisons, Education
339
348
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-528&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/28
1397/9/7
Hamid Soori
حمید سوری
0031947532846006403
0031947532846006403
Yes
Elahe Ainy
الهه عینی
0031947532846006404
0031947532846006404
No
Ali Montazeri
علی منتظری
0031947532846006405
0031947532846006405
No
Sepideh Omidvari
سپیده امیدواری
0031947532846006406
0031947532846006406
No
Ali Reza Jahangiree
علیرضا جهانگیری
0031947532846006407
0031947532846006407
No
Gholam Reza Shiran
غلامرضا شیران
0031947532846006408
0031947532846006408
No
fa
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیمـاران با نارسایی مزمن کلیوی تحت همودیالیز
Health-related quality of life in chronic renal failure patients receiving hemodialysis
از دست رفتن عملکرد کلیه به صورت حاد و مزمن تهدیدی برای زندگی است. کیفیت زندگی در بیماران مرحله نهایی نارسایی کلیوی به وسیله عوامل مختلفی چون تنشهای بیولوژیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تحت تأثیر قرار میگیرد. این بیماران محدودیتهایی در فعالیتهای فیزیکی و زندگی اجتماعی خود دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی در بیماران دیالیزی و یافتن مشکلات عمده کاهش دهنده آن جهت برنامه ریزی مناسب برای ارتقای سطح کیفیت زندگی آنان انجام پذیرفته است.
این مطالعه مقطعی با حجم نمونه 120 نفر بیمار از مرکز دیالیز بیمارستان نمازی شهر شیراز انجام گردید. بیماران با رضایت خود، مورد پرسشگری واقع شدند. 100 نفر افراد سالم نیز که از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همسان سازی شده بودند، از بین ملاقات کنندگان بیماران در بیمارستان حافظ و به عنوان گروه کنترل و با روش آسان انتخاب شدند. آزمودنیها با گونه ایرانی پرسشنامه 36-SF مورد پرسشگری واقع شدند. اطلاعات به کمک نرمافزار SPSS-13 و روشهای آماری t-test و ضریب همبستگی Pearson و Spearman مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مقایسه ابعاد مختلف کیفیت زندگی بین گروه بیمار و کنترل، گروه بیمار در ابعاد مربوط به عملکرد جسمانی، محدودیت نقش به علت مشکلات جسمانی، درد جسمانی، سرزندگی، محدودیت نقش به علت مشکلات روحی و سلامت روانی وضعیت بدتری داشتهاند. میانگین نمرات این دو گروه در تمامی ابعاد سلامت بطور معنی دار متفاوت بوده است.
با توجه به این که در ابعاد مختلف کیفیت زندگی بین بیماران و جمعیت کنترل تفاوت وجود دارد، میتوان به لزوم انجام مداخلات مختلف اجتماعی و روان شناسی و توان بخشی در این بیماران اشاره کرد.
Objective(s): To understand different dimensions of quality of life in renal failure patients in comparison with the general public at the same age in order to improve health-related quality of life and provide more help to make curative programs for these patients.
Methods: This was a cross–sectional study and with a sample of 120 patients attending the dialysis center of Namazi hospital in Shiraz. Also 100 healthy people matched for age and sex were selected as a control group. Quality of life was assessed using SF- 36 questionnaire.
Data on age, sex, marriage state, and educational level, number of dialysis per week and the time of starting dialysis were also collected.
Results: Comparing quality of life between patients and control groups showed that patients had worse conditions in physical functioning, role physical, bodily pain, vitality, role emotional, mental health, physical and mental components scores.
Women in patients group had worse conditions in all dimensions except for general health and social function. Men in patients group had worse conditions in physical functioning, bodily pain, and vitality as compare to control. However, men in patients group had better conditions in role physical, bodily pain, vitality, social function, mental health as compare to female patient.
Conclusion: The findings showed that patients with chronic renal insufficiency under dialysis, suffered from a poor health and quality of life.
Indeed specific attention for different social and psychological problems of these patients is recommended.
|
Chronic renal failure, Dialysis, Health-related quality of life
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت, نارسایی مزمن کلیوی, دیالیز, 36-SF
349
354
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-529&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Negin Hadi
نگین هادی
0031947532846006409
0031947532846006409
Yes
Zohre Rahmani
زهره رحمانی
0031947532846006410
0031947532846006410
No
Ali Montazeri
علی منتظری
0031947532846006411
0031947532846006411
No
fa
آگاهی، نگرش و عملکرد معلمان مرد مدارس مقطع راهنمایی پسرانه شهر تهران در مورد مصرف دخانیات
Evaluation of knowledge, attitude and practice about smoking among male teachers in Tehran, Iran
میزان آگاهی، نگرش و عملکرد معلمان در مورد مصرف دخانیات باید مورد مطالعه قرار گیرد. زیرا مصرف سیگار این قشر به عنوان الگو میتواند تأثیر بسزائی بر شروع و تجربه مصرف دخانیات دانش آموزان داشته باشد. بدین منظور در سال 87 این مطالعه بر روی 551 معلم مرد مدارس مقطع راهنمایی پسرانه شهر تهران انجام پذیرفت. در ابتدا 5 منطقه آموزش و پرورش و سپس در هر منطقه 10 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. از همه معلمان مدارس منتخب در مورد وضعیت مصرف سیگار، آگاهی، نگرش و عملکرد آنها سؤالاتی پرسیده شد.
از معلمان مورد مطالعه 150 نفر تجربه مصرف بیش از 100 نخ سیگار داشتهاند. بنابراین شیوع مصرف سیگار آنان در سال 87،
<link href="file:///C:%5CDOCUME%7E1%5CERFAN711%5CLOCALS%7E1%5CTemp%5Cmsohtml1%5C01%5Cclip_filelist.xml" rel="File-List" >
27.2% برآورد میگردد. از این افراد 80 نفر (14.5 درصد) به صورت روزانه و 40 نفر (7.3 درصد) به صورت گهگاهی سیگار میکشیدند. هر چند 30 نفر (5.4 درصد) دیگر در هنگام مصاحبه اظهار به ترک سیگار نمودند.
آگاهی، نگرش و عملکرد معلمان مورد مطالعه ارتباط معنیداری با مصرف سیگار آنها داشت (P<0.0001). معلمان با آگاهی ضعیف، نگرش و عملکرد نامناسبتری داشتند. ضمناً معلمان با نگرش نامناسب، عملکرد نامناسبتری نیز داشتند. شیوع مصرف سیگار، همچنین ارتباط بین آگاهی، نگرش و عملکرد در بین معلمان مناطق مختلف آموزش و پرورش، بین معلمان متولد تهران و سایر شهرستانها و همچنین بین معلمان با وضعیتهای مختلف استخدام تفاوت معنیداری نداشت (P>0.05).
متأسفانه از آنجاییکه شیوع مصرف سیگار معلمان مورد مطالعه به اندازه جامعه عمومی بود، به دلیل الگوپذیری دانشآموزان از این گروه بایستی برنامههای آموزشی کنترل دخانیات برای این قشر طراحی و اجرا گردد.
Objective(s): To assess knowledge, attitude and practice about smoking should be evaluated as their cigarette smoking may lead to smoking among teachers in Tehran, Iran.
Methods: This was a cross sectional study carried out in Tehran, Iran. A random sample of teachers from 50 schools were selected. Data on knowledge, attitude and practice about smoking were recorded using a WHO based questionnaire.
Results: In all 551 male teachers were took part in the study. 150 teachers reported that they smoke more then 100 cigarettes of these 80 teachers (14.5%) reported to smoke daily, 40 teachers (7.3%) smoked occasionally and 30 teachers (4.5%) have quit smoking. So their cigarette smoking prevalence was stimated to be 27.2% (CI 95%: 23.5%-31.1%).
The prevalence of smoking among teachers was not different in different educational districts (P=0.13). Also, there was no statistical difference between the prevalence of smoker born in Tehran and elsewhere (P=0.18). In addition, type of employment and smoking status were not associated (P=0.25). However, the association between knowledge, attitude and practice and smoking status of teachers were found statistically significant (P<0.0001).
Conclusion: Since, smoking habits among teachers was similar to general population and because the students imitate their teachers, therefore, educational tobacco control programs for teachers should be designed and implemented in order to reduce tobacco smoking in this group and finally among the students.
|
Cigarette smoking, Tobacco, Teachers, Knowledge, Attitude, Practice
مصرف سیگار, دخانیات, معلمان, آگاهی, نگرش, عملکرد
355
361
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-530&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Gholamreza Heydari
غلامرضا حیدری
0031947532846006412
0031947532846006412
Yes
Ali Ramezankhani
علی رمضانخانی
0031947532846006413
0031947532846006413
No
Mostafa Hosseini
مصطفی حسینی
0031947532846006414
0031947532846006414
No
Mahmoud Yoosefi Fard
محمود یوسفی فرد
0031947532846006415
0031947532846006415
No
Mohammadreza Masjedi
محمدرضا مسجدی
0031947532846006416
0031947532846006416
No
fa
آیا دلیل مصرف سیگار با نتیجه درمان ترک سیگار ارتباطی دارد؟
Does smoking cessation result depend on smoking reason?
از آنجایی که داشتن دلایل مصرف سیگار برای هر فرد میتواند روشهای درمانی و توصیههای خاص برای ترک را طراحی نماید، محققان این مطالعه درصدد بودند برای اولین بار در کشور، اثر این دلایل در نتیجه ترک و چگونگی ارتباط احتمالی را ارزیابی نمایند.
این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی بین سالهای 1385 تا 1387 صورت گرفته و کلیه افراد سیگاری مراجعهکننده به کلینیکهای ترک سیگار در مرکز آموزشی ـ پژوهشی و درمانی سل و بیماریهای ریوی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. این افراد پس از تکمیل پرسشنامههای مشتمل بر مشخصات جمعیتی، نمره تست تحمل فاگشتروم و تست دلایل مصرف سیگار توسط پزشک واحد ارزیابی شده و طی یک برنامه 4 جلسهای هفتگی توصیههای درمانی یکسان شامل داروهای نیکوتینی و غیرنیکوتینی و رفتاردرمانی برای هر یک صورت گرفته است. کلیه افراد در دو نوبت 6 و 12 ماه بعد از دوره پیگیری شدند.
در این مطالعه 822 نفر شامل 590 مرد (68.7 درصد) با میانگین سنی 13.2± 43.8 سال مورد بررسی قرار گرفتهاند. با استفاده از آنالیز رگرسیون لجستیک با تعدیل عوامل سن و نمره تست فاگشتروم مشاهده شد که لذت از مصرف سیگار، مهمترین دلیل در عدم ترک سیگار در پایان دوره است (0.004=P) و در پیگیریهای 6 ماه و یک سال علاوه بر لذت از مصرف سیگار، رفتار و شخصیت اجتماعی (بازی با دست) نیز در نتیجه ترک مؤثر هستند (0.05>P).
یافتههای این مطالعه نشان می دهد که دلایل مصرف سیگار بر نتیجه ترک موثر است. بنابراین باید دلایل مصرف سیگار فرد در برنامه ترک سیگار لحاظ گردد.
Objective(s): Since the smoking reason for different smokers needs different treatment methods and special advices, it is necessary to specify these reasons. This study designed to know the main smoking causes in Iran, in order to design proper treatment methods and behavioral therapies for smoking cessation. In addition the study thought to evaluate the effects of these reasons on the quit results and the probable circumstances of these effects.
Methods: This was a cross-sectional study carried out in Tehran, Iran. All people attending to smoking cessation clinics (affillated to Research Institute for Tuberclosis & Lung Diseases, Shahid Beheshti University of Medical Sciences) were invited to take part in the study in year 2006-2008. Volunteers answered 13 items of the Iranian version of the Modified Reasons for Smoking Scale (MRSS), Fagerström test and demographic characteristics. All participants have been assessed by a physician and they participated in a four-session per week program including nicotine replacement and non-nicotinic therapies and behavioral therapy. All participants were followed-up for 6 and 12 months after quiting smoking.
Results: In all 822 participants including 590 men (68.7%) with mean age of 43.8±13.2 years were studied. All analyses were adjusted for sex and Fagerström test score. Pleasure to smoke was found as the principle reason for failure to smoking cessation in the end of clinical trial (P=0.004). In 6 and 12 months follow-up, failed quitting was predicted by pleasure to smoke and hand-mouth activity score (P<0.05).
Conclusion: The study findings suggest that reason for smoking is associated with its quiting.
|
Cigarette, Cessation, Smoking reason
سیگار, ترک, دلیل مصرف
363
369
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-531&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Gholamreza Heydari
غلامرضا حیدری
0031947532846006417
0031947532846006417
Yes
Mostafa Hosseini
مصطفی حسینی
0031947532846006418
0031947532846006418
No
Mahmoud Yoosefi Fard
محمود یوسفی فرد
0031947532846006419
0031947532846006419
No
Ali Ramezankhani
علی رمضانخانی
0031947532846006420
0031947532846006420
No
Mohammadreza Masjedi
محمدرضا مسجدی
0031947532846006421
0031947532846006421
No
fa
ارتباط کارآمدی فردی و باورهای بهداشتی در مبتلایان به دیابت نوع 2
The relationship between self-efficacy and health beliefs among type2 diabetic patients
کارآمدی فردی بیماران دیابتی، یکی از مهمترین عوامل مؤثر در ادامه درمان و غلبه بر بیماری است. به نظر میرسد کارآمدی فردی، ارتباط زیادی با اعتقادات بهداشتی این بیماران داشته باشد.
در این پژوهش، کارآمدی فردی بیماران مبتلا به دیابت و اعتقادات بهداشتی آنان بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی تعیین و ارتباط آنان با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته، علاوه بر این هر یک از اجزای مدل اعتقاد بهداشتی با یکدیگر و با متغیرهای فردی تحلیل شده است. برای تعیین عوامل فردی، کارآمدی فردی و اعتقاد بیماران مورد بررسی از پرسشنامهای که بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی طراحی شد، استفاده گردید.
400 بیمار بزرگسال مراجعه کننده به مراکز دیابت شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفتند. کارآمدی فردی و اعتقادات بهداشتی بیماران در حد متوسط بود. ارتباط معنیدار آماری بین این دو متغیر وجود داشت و عامل تحصیلات بیشترین تأثیر را با اکثر اجزای مدل و با کارآمدی فردی بیماران نشان داد. اکثر اجزای مدل با یکدیگر رابطه معنیداری داشتند. ارتباط راهنمای عمل با ابعاد فواید درک شده و موانع درک شده معنیدار نبود. برای افزایش کارآمدی فردی بیماران که نتیجه آن افزایش خودمراقبتی آنان است، باید در ایجاد و توسعه اعتقادات مثبت بهداشتی در آنان تلاش کرد. مراقبان سلامت به دلیل ارتباط مداوم با بیماران میتوانند در ایجاد اعتقادات بهداشتی و کارآمدی فردی بیماران، تأثیر زیادی داشته باشند.
نتایج نشان میدهد که بعد راهنمای عمل که به طور غیرمستقیم به نقش کادر بهداشتی ـ درمانی و رسانهها اشاره میکند، تأثیر کافی در تقویت اعتقادات بهداشتی ندارد. بررسی بیشتر و انجام اقدامات مرتبط در این زمینه پیشنهاد میگردد.
Objective(s): To determine relationships between self-efficacy and health beliefs among type2 diabetic patients.
Methods: A Health Belief Model (HBM).
Results: Diabetic patient’s self-efficacy and health beliefs level are about average. There is significant relation between these tow variables. Among demographic variables it seems that education level has maximal effect on almost of models elements also with self-efficacy. Most elements are interrelated and this relation is significant. But cues to action have not significant regression with perceived benefits and perceived barriers.
Conclusion: Significant relations between self-efficacy and health beliefs point out this fact that in order to patient self-care enhancement we need self-efficacy improvement via establishment of positive health beliefs. Health care professional due to continue communication with patients have specific position in positive health beliefs and self-efficacy. Results show that cues to action that indirectly related to health care personnel and Medias, have not adequate effects on enforcement of patients positive health beliefs. It is recommended more studies and measures in this field.
|
Self- efficacy, Health beliefs, Type 2 diabetes
کارآمدی فردی, اعتقادات بهداشتی, دیابت نوع 2
371
383
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-532&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Fariba Borhani
فریبا یرهانی
0031947532846006422
0031947532846006422
Yes
Abbas Abbaszadeh
عباس عباس زاده
0031947532846006423
0031947532846006423
No
Mojgan Taebi
مژگان تائبی
0031947532846006424
0031947532846006424
No
Simin Kohan
سیمین کهن
0031947532846006425
0031947532846006425
No
fa
کارکرد خانواده کودکان فلج مغزی و ارتباط آن با نوع و شدت فلج مغزی
Family function of children with Cerebral Palsy and it's relation to the severity and type of cerebral palsy
درمان و توانبخشی طولانی مدت در کودکان مبتلا به فلج مغزی (Cerebral Palsy-CP) توسط یک گروه تخصصی، صرف هزینه و نیروی انسانی زیادی را به جامعه و خانواده کودک تحمیل میکند و بر کارکرد خانواده آنان اثر میگذارد. هدف از اجرای این تحقیق، تعیین سطح کارکرد خانواده کودکان CP و ارتباط آن با نوع و شدت ناتوانی کودک بود.
در این تحقیق (توصیفی ـ تحلیلی) 43 نفر از مادران کودکان CP صفر تا هشت ساله که در کلینیک صبا تحت توانبخشی بودند، به عنوان گروه مورد انتخاب شدند و پس از اخذ رضایت، پرسشنامههایی حاوی سؤالات مشخصات جمعیتی و پرسشنامه کارکرد خانواده (Family Assessment Device-FAD) توسط آنان تکمیل شد. بر اساس نمره حاصله، سطح کارکرد خانواده مشخص گردید. نوع CP توسط متخصص کودکان و شدت ناتوانی حرکتی توسط کارشناس کاردرمانی با استفاده از آزمون (The Gross Motor Function Measure 66: GMFM-66) تعیین شد و ارتباط آن با کارکرد خانواده سنجیده شد. تعداد 77 نفر از والدین کودکان طبیعی نیز به عنوان گروه کنترل همان پرسشنامهها را تکمیل نمودند. اطلاعات حاصله با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در متوسط نمره حاصل از پرسشنامه کارکرد خانواده (FAD) بین دو گروه به جز بعد نقشها (0.04=P) تفاوت معنادار مشاهده نشد. از لحاظ آماری تفاوت معناداری در کارکرد خانواده بین پنج نوع فلج مغزی وجود نداشت (0.75=P). با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ملاحظه شد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری در نمره کارکرد خانواده FAD با شدت ناتوانی وجود ندارد (0.09=r).
به نظر میرسد هر چه مدت بیشتری از تشخیص اختلال بگذرد هر چند اختلال بسیار شدید باشد،خانواده خود را با این مشکل سازگار میکند و کارکرد خود را با نیازهای کودک و خانواده منطبق میکند. بنا براین برای بهبود روند توانبخشی کودکان دچار فلج مغزی، باید با ارائه کمکهای لازم به بالا بردن کارکرد خانواده آنان جهت انطباق سریعتر با بیماری کودک اقدام نمود.
Objective(s): Treatment and rehabilitation of children with cerebral palsy (CP) by a professional team take long time and impose expensive costs and human resources on the family and society. So the family undertakes a lot of difficulties and family function declines. The purpose of this study was to determine the level of family function in CP children and its relation to the type of CP and severity of disability.
Methods: During this (descriptive- analytic) study, 43 mothers who had 0-8 year-old children with CP under rehabilitation services in SABA clinic, related to the University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences (USWR), in Tehran, Iran, were selected as the case group. Informed consent was acquired from the mothers. Following, a data set of demographic information and Family Assessment Device were completed by them. The scores indicated the level of family function. The type of CP and the severity of disability were determined by a pediatrician and an occupational therapist respectively using GMFM, and their relation to family function were assessed. Seventy-seven mothers of normal children, serving as the control group, filled in the same questionnaires. The data was analyzed using SPSS statistical software.
Results: There were not significant differences in mean of family function scores between the two groups except in roles domain (P=0.132). There were no significant differences in family function scores among the five types of CP (P=0.758). It was found that there were no statistically significant differences in family function and the severity of disability rate using Pearson correlation (R= 0.099).
Conclusion: It seems the much time after diagnosis the more adaptation of parents in different domains of family function. In general, according to the results of this study, improvement of family function of children with CP is highly recommended, so we can improve the rehabilitation process and achieve better outcome in these children.
Family function, Mothers, Cerebral palsy, Type, Severity
کارکرد خانواده, مادران, فلج مغزی, نوع, شدت
385
390
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-533&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Vida Alizad
ویدا عالیزاد
0031947532846006426
0031947532846006426
Yes
Ghafar Malekkhosravi
غفار ملک خسروی
0031947532846006427
0031947532846006427
No
Masoud Karimlou
مسعود کریم لو
0031947532846006428
0031947532846006428
No
Aida Ravarian
آیدا راوریان
0031947532846006429
0031947532846006429
No
Firoozeh Sajedi
فیروزه ساجدی
0031947532846006430
0031947532846006430
No
fa
دیدگاه رانندگان تاکسی شهر تهران درباره رفتارهای خطرناک رانندگی: یک پژوهش کیفی
Taxi drivers' views about risky driving behaviors in Tehran: a qualitative study
رفتارهای خطرناک رانندگی، یکی از عوامل مؤثر در بروز تصادفات رانندگی است که دومین علت منجر به مرگ و اولین علت سالهای از دست رفته عمر در اثر مرگ زودرس و ناتوانی در ایران به شمار میرود. این مطالعه کیفی با هدف شناخت دیدگاهها و نظرات رانندگان تاکسی شهر تهران، به عنوان بزرگترین گروه رانندگان حرفهای در این شهر، در زمینه رفتارهای خطرناک رانندگی طراحی و اجرا شده است تا از نتایج آن در طراحی محصولات و مداخلات اثربخش برای کاهش میزان انجام این رفتارها استفاده شود. این بررسی با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز و با حضور 42 نفر از رانندگان تاکسی خطی شهر تهران انجام شد. تمامی بحث ها ضبط، دسته بندی و تحلیل شد. نتایج مطالعه در پنج تم اصلی شامل نقش رانندگان تاکسی در وضعیت موجود رانندگی در تهران، دلایل انجام رفتارهای خطرناک رانندگی از نظر رانندگان تاکسی، اقدامات پیشنهادی برای اصلاح این رفتارها، مکانهای مناسب برای انجام مداخلات پیشنهادی و بهترین کانالها برای برقراری ارتباط با رانندگان تاکسی و ترغیب آنها برای اصلاح رفتارهای خطرناک رانندگی، خلاصه شد. شرکت کنندگان در این جلسات اعتقاد داشتند که با افزایش توجه و تمرکز در حین رانندگی، رانندگان رفتارهای خطرناک کمتری انجام خواهند داد. اکثر آنان به نقش استفاده از پیامهای ترغیب کننده برای افزایش توجه رانندگان تاکسی به رانندگی و یادآوری محتوای پیامها از طریق نصب برچسبهای حاوی پیام و کمک گرفتن از سرپرستان هر خط به عنوان رهبران فکری، اعتقاد داشتند. براساس نتایج این مطالعه، استفاده از مداخلات رفتاری مبتنی بر نظرات مخاطب، که بازاریابی اجتماعی نمونهای از آنها به شمار میرود، میتواند در اصلاح رفتارهای خطرناک رانندگی کاربرد داشته باشد.
Objective(s): Road traffic crashes are the second highest cause of mortality in Iran and risky driving behaviors among Iranian drivers are evident. In this study, the views of taxi drivers about risky driving behaviors were extracted in order to recommend the effective interventions for modifying these behaviors.
Methods: This was a qualitative study carried out in Tehran, Iran. Forty-Two taxi drivers were invited to participate in four focus group discussions. Discutions on risky driving behaviors were tape recorded and were analyzed using a thematic approach.
Results: Data analysis showed five main themes: the role of taxi drivers in current driving situation in Tehran, drivers' reasons for committing risky driving behaviors, actions for modifying risky driving behaviors, suitable places for implementing the recommended interventions and the best channels for communicating and persuading taxi drivers. The participants believed that developing and communicating well-developed persuasive messages for increasing their concentration during driving and reminding the message content by taxi drivers' opinion leaders can affect their driving behaviors.
Conclusion: According to findings, a consumer-oriented planning model such as social marketing was recommended to modify the risky driving behaviors among taxi drivers in Tehran.
Road traffic crashes, Risky Driving Behaviors, Taxi drivers, Social Marketing
تصادفات رانندگی, رفتارهای خطرناک رانندگی, رانندگان تاکسی, بازاریابی اجتماعی
391
401
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-534&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Mohsen Shams
محسن شمس
0031947532846006431
0031947532846006431
Yes
Davood Shojaeezadeh
داود شجاعی زاده
0031947532846006432
0031947532846006432
No
Arash Rashidian
آرش رشیدیان
0031947532846006433
0031947532846006433
No
Seyed Reza Majdzadeh
سیدرضا مجد زاده
0031947532846006434
0031947532846006434
No
Ali Montazeri
علی منتظری
0031947532846006435
0031947532846006435
No
fa
رفتارهای خطرناک رانندگی در رانندگان تاکسی شهر تهران: نگرش، رفتارهای خودگزارشی و مشاهدهای
Attitudes, self-reported and observational behaviors related to risky driving behaviors among taxi drivers in Tehran, Iran
طراحی مداخلات اثربخش برای اصلاح رفتارهای خطرناک رانندگی در استفاده کنندگان از جادهها و خیابانها، به ویژه رانندگان وسایل نقلیه بدون اطلاع از وضعیت نگرش و رفتارهای آنها امکان پذیر نیست. این مطالعه مقطعی توصیفی ـ تحلیلی در اردیبهشت سال 1387 و با استفاده از پرسشنامه سنجش نگرش و رفتارهای خودگزارشی و چک لیست مشاهده رفتارهای خطرناک رانندگی انجام شد. با انتخاب هدفمند دو منطقه 4 و 6 شهر تهران که براساس آمار پلیس راهنمایی و رانندگی در سال قبل، بیشترین میزان تصادفات رانندگی در بین خودروهای سواری کرایه را به خود اختصاص داده بودند، دادههای مربوط به رانندگان تاکسی خطی منتخب این دو منطقه جمع آوری شد. تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامهها و چک لیستها نشان داد که نگرش رانندگان در دو منطقه انتخاب شده وضعیت مطلوبی دارد و اکثر رانندگان تاکسی دو منطقه گزارش کردند که همیشه یا بیشتر اوقات، رفتارهای خطرناک رانندگی را انجام نمیدهند.
نگرش مثبت نسبت به ترک رفتارهای خطرناک، در رانندگان تاکسی تنها با سابقه رانندگی آنان رابطه معنیدار داشت و بین رفتار خودگزارشی این رانندگان و تحصیلات آنها نیز رابطه معنیدار معکوس مشاهده شد. نوع رفتارهای خطرناک رانندگی مشاهده شده رانندگان در زمانهای مختلف روز متفاوت بود و سه رفتار خطرناک استفاده از تلفن همراه در زمان رانندگی، رعایت نکردن فاصله مناسب با خودرو جلویی و رانندگی نکردن بین خطوط، شایعتر از سایر رفتارها مشاهده گردید. این مطالعه لزوم توجه به انتخاب گروه مخاطب اختصاصی برای برنامههای اصلاح رفتارهای خطرناک رانندگی براساس سابقه رانندگی، تحصیلات و رفتار خطرناک رانندگی شایع را نشان میدهد.
Objective(s): To assess attitudes, self-reported and observational behaviors among taxi drivers, a large group of professional drivers, in Tehran, the capital of Iran.
Methods: In this cross-sectional study, we selected two municipality district of Tehran which had the highest rate of traffic accidents among taxicabs. By using a questionnaire, we asked them about their attitudes and reports of their behaviors during driving and a checklist was used for observing their risky driving behaviors. Then, data were analysed in a descriptive fashion.
Results: We found that taxi drivers in Tehran had had desired attitudes toward not driving risky and had reported their driving behavior well and non- risky.There was a significant direct relationship between their attitudes and driving history. However, we found a reverse significant relationship between self-reported behaviors and literacy level. Risky driving behavior wrer different based on the time of observation. Using cell phone, tailgaiting and not moving between lines were three most common observed risky driving behaviors among taxi drivers.
Conclusion: Taxi drivers, as professional drivers have not desired behaviors regardless of their positive attitudes and self reports. Thus, we should design and implement the interventios based on their driving history, literacy level, common behaviors and even the time of driving.
Risky Driving Behavior, Attitude, Self reported Behavior, Observational Behavior, Taxi drivers
رفتارهای خطرناک رانندگی, نگرش, رفتار خودگزارشی, رفتار مشاهدهای, رانندگان تاکسی
403
416
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-535&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Mohsen Shams
محسن شمس
0031947532846006436
0031947532846006436
Yes
Arash Rashidian
آرش رشیدیان
0031947532846006437
0031947532846006437
No
Davood Shojaeezadeh
داود شجاعی زاده
0031947532846006438
0031947532846006438
No
Seyed Reza Majdzadeh
سیدرضا مجد زاده
0031947532846006439
0031947532846006439
No
Ali Montazeri
علی منتظری
0031947532846006440
0031947532846006440
No
fa
روانسنجی گونه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران بالغ مبتلا به صرع (QOLIE-31-P)
Psychometric properties of the Iranian version of Quality of Life in Epilepsy Inventory 31-Item
صرع بیماری مزمن و شایعی در همه سنین است. با توجه به پیامدهای بیماری بر سلامت افراد، بررسی کیفیت زندگی در این بیماران از اهمیت ویژهای برخوردار است. به دلیل فقدان ابزار استاندارد اندازهگیری کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بیماران مبتلا به صرع در ایران، این مطالعه پایایی و روایی گونه فارسی ابزار استاندارد بینالمللی QOLIE-31-P را بررسی نموده است. پس از ترجمه نسخه انگلیسی ابزار، پرسشنامه فارسی در مطالعهای پیش آزمون شد. این پرسشنامه دارای 31 سؤال بوده و کیفیت زندگی را در 7 بعد اندازه میگیرد. محدوده امتیازها از صفر تا 100 بوده و امتیاز بالاتر نشاندهنده وضعیت بهتر است. سپس گونه نهایی ابزار در بیماران مبتلا به صرع 18 سال و بالاتر که به بخش الکتروانسفالوگرافی بیمارستان سینا (دانشگاه علوم پزشکی تهران) مراجعه میکردند بکار برده شد. پایایی ابزار با روش «تحلیل همخوانی درونی» (ضریب آلفای کرونباخ) و آزمون روایی با تحلیل «مقایسه گروههای شناختهشده» ارزیابی شد. در مجموع 76 بیمار با میانگین سنی 30.6 (12.2 = انحراف معیار) سال و متوسط سالهای تحصیل 9.9 (4.2 = انحراف معیار) مطالعه شدند. تحلیل پایایی نشان داد بجز دو مقیاس «اثرات دارویی و عملکرد اجتماعی» (آلفا بهترتیب 0.51 و 0.65)، سایر مقیاسها از حداقل ضریب استاندارد پایایی در محدوده 0.89-0.71 برخوردارند. آزمون روایی نشان داد گونه فارسی ابزار QOLIE-31-P قادر به افتراق زیرگروههای بیماران به تفکیک «نوع صرع و تعداد حملات صرع طی ماه و سال گذشته» بود. بر اساس نتایج گونه فارسی ابزار استاندارد QOLIE-31-P ابزاری پایا و معتبر برای اندازهگیری کیفیت زندگی وابسته به سلامت در مبتلایان به صرع است.
Objective(s): Epilepsy is a common chronic disease in all ages. Quality of life in epileptic patients is of utmost importance. This study investigated the reliability and validity of the Iranian version of Quality of Life in Epilepsy Inventory-31 (QOLIE-31-P).
Methods: The English version of the questionnaire was translated into Persian and then it pilot tested. The instrument includes 31 items in 7 domains. The scores range from 0-100 with higher scores indicating better conditions. The final version of the Persian questionnaire was administered to a sample of epileptic patients 18years old and over referred to the electroencephalography ward in Sina hospital (Tehran University of Medical Sciences). Reliability was estimated using "internal consistency" (Cronbach's α) and validity was assessed using "known groups comparison".
Results: In all 76 patients were studied. The mean age of the patients was 30.6 years (SD=12.2) and the mean years of their education was 9.9 (SD=4.2). The analysis showed that the domains met the minimum reliability standard, Cronbach's α coefficient ranging from 0.71-0.89 with the exception of medication effects and social functioning (α= 0.51 & 0.65). Validity analysis showed that the instrument discriminated well between subgroups of patients who differed in "seizure types, frequency of epileptic attacks in previous month and last year".
Conclusion: The Iranian version of the QOLIE-31-P is a reliable and valid measure of health-related quality of life in patients with epilepsy.
Epilepsy, Reliability, Validity, Quality of Life
صرع, پایایی, روایی, کیفیت زندگی
417
424
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-536&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Ali Montazeri
علی منتظری
0031947532846006441
0031947532846006441
Yes
Mansoureh Thoghae
منصوره تقاء
0031947532846006442
0031947532846006442
No
Mariam Vahdaninia
مریم سادات وحدانی نیا
0031947532846006443
0031947532846006443
No
Fariba Ebrahimi
فریبا ابراهیمی
0031947532846006444
0031947532846006444
No
fa
علل تأخیر در مراجعه به بیمارستان در بیماران دچار انفارکتوس قلبی
Pre-hospital delay among patients with acute myocardial infarction
تشخیص و درمان به موقع بیماران مبتلا به حمله حاد قلبی به طرز چشمگیری پیش آگهی آنان را بهبود میبخشد. این مطالعه با هدف برآورد نسبت بیماران دارای تأخیر از هنگام وقوع علایم تا مراجعه به بیمارستان انجام شد و عوامل مرتبط با تأخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.
در این مطالعه 95 بیمار که با تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد بستری شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد بررسی بیماران شامل علایم حمله در آنان، زمان مراجعه به بیمارستان پس از آغاز علایم و علت تأخیر در مراجعه در صورت رسیدن به بیمارستان پس از 3 ساعت از وقوع علایم پس از اخذ رضایت آنان در پرسشنامههای مربوطه درج گردید و تجزیه و تحلیل آماری توسط نرمافزار SPSS 16 انجام شد. مردان 76.8 درصد از بیماران مورد مطالعه را تشکیل میدادند. میانگین سنی افراد 1.1 ± 60.4 سال بود. نیمی از بیماران بعد از گذشت 9 ساعت از شروع علایم به بیمارستان مراجعه کرده بودند و تأخیر بیش از 3 ساعت در 70 درصد از بیماران مشاهده شد. عوامل خطر برای تأخیر در مراجعه به بیمارستان عبارت بودند از فقدان تعریق به عنوان یکی از علایم بیماری، وقوع علایم در نیمه شب تا صبح زود، فقدان سابقه قبلی از بیماری قلبی، مراجعه به پزشک عمومی، شروع تدریجی علایم و سطح تحصیلات پایین که همگی دارای اثر مستقل و معنیداری در تحلیل چند متغیره با روش رگرسیون لجستیک بودند..
به عنوان یک نتیجه گیری کلی میتوان گفت آموزش عمومی و سعی در شناساندن بهتر بیماری و علایم آن خصوصاً به افراد در معرض خطر و افرادی که از سطح تحصیلات پایینتری برخوردار هستند به شناخت بهتر نشانهها و کاهش زمان مراجعه منجر خواهد شد.
Objective(s): To determine the prevalence and predictors of patient delay among patients with myocardial infarction.
Methods: In this cross-sectional study, a sample of 95 admitted patients with confirmed diagnosis of myocardial infarction were included. They were asked about symptoms, the time from presentation to admission and the reason for delay, if any. Delay was defined as arrival to hospital after 3 hours from initiation of symptoms.
Results: The mean age of patients was 60.4±1.1 years and mostly were male (76.8%). Half of the patients had visited the doctor 9 hours after the pain started or later (median). About 70 percent of patients had delayed seeking medical care after myocardial infarction. The risk factors for delay in the descending order of importance (OR) were: lacking sweat as a symptom, heart attack at midnight, lacking previous history of heart disease, visiting a general practitioner, gradual onset and lower educational level.
Conclusion: Education of the general public especially individuals with lower educational status can lead to better recognition of symptoms and decrease patient delay.
Delay, Myocardial infarction, Hospital
تأخیر, انفارکتوس قلبی, بیمارستان
425
434
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-537&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Maryam Daneshvar Fard
مریم دانشور فرد
0031947532846006445
0031947532846006445
Yes
Mojgan Karbakhsh
مژگان کاربخش
0031947532846006446
0031947532846006446
No
Farnoosh Larti
فرنوش لارتی
0031947532846006447
0031947532846006447
No
fa
وضعیت سلامت جسمی و روانی و میزان استفاده از خدمات و مراقبتهای سالمندی در بین سالمندان ایرانی مقیم استرالیا و سایر سالمندان استرالیایی
To assess physical and mental health status and utilization of aged care services among Iranian elderly people residence in Australia: comparative study with the rest of the other Australian elderly
این مطالعه به بررسی تأثیر عوامل فرهنگی بر وضعیت سلامت و میزان استفاده از خدمات و مراقبتهای اساسی و حمایتی سالمندی در بین سالمندان ایرانی مهاجر و نیز بررسی تفاوتهای شاخصهای سلامتی و استفاده از مراقبتها و خدمات سالمندی در بین سالمندان ایرانی و استرالیایی میپردازد. دستاوردهای این مطالعه میتواند به سیاست گذاریهای بهداشتی ملیتهای مختلف در استرالیا و همچنین عدالت اجتماعی و افزایش برابری حقوق سالمندان ایرانی مهاجر و دسترسی بیشتر آنان به خدمات و مراقبتهای سالمندی کمک خواهد نمود. در این تحقیق تعداد 302 سالمند ایرانی مهاجر که سن آنها 65 سال و بیشتر بوده و حداقل شش ماه در سیدنی استرالیا زندگی میکردند، شرکت نمودند. این بررسی یک مطالعه مقطعی بوده که در سالهای 2007-2005 میلادی انجام شده است. روش گردآوری دادهها به شکل مصاحبه چهره به چهره، مصاحبه تلفنی و ارسال پرسشنامه از طریق پست و عودت فرم تکمیل شده توسط سالمندان بوده است. یافتههای پژوهش نشان دادند که سالمندان مهاجر ایرانی در مقایسه با سالمندان استرالیایی، مشکلات روحی و روانی (اضطراب و افسردگی) بیشتری داشتند. محدودیت بیشتری در عملکرد فیزیکی داشته و نیاز بیشتری به کمک یا نظارت در انجام فعالیتهای روزانه زندگی داشتند. احساس خوب بودن روانی در سالمندان ایرانی کمتر بود. همچنین میزان استفاده از خدمات و مراقبتهای اساسی و حمایتی سالمندی در بین ایرانیان در حدود سه برابر کمتر از سالمندان استرالیایی بود. ایرانیانی که در خانه به زبان انگلیسی تکلم نمیکردند از اضطراب و افسردگی بیشتری رنج میبردند و نیز محدویتهای فیزیکی عملکردی بیشتری داشتند. سالمندان ایرانی که سطح زبان انگلیسی بهتری داشتند، از اضطراب و افسردگی کمتری برخوردار بوده و نیاز کمتری به کمک یا فرد مراقب در انجام فعالیتهای روزمره زندگی داشته و نیز تمایل بیشتری در استفاده از خدمات و مراقبتهای پزشکی و بهداشتی داشتند. نتایج نشان دادند که متغیرهای سلامت جسمی و روانی به جز متغیر احساس رفاه روانی، عامل تعیین کنندهای در استفاده از مراقبتهای پزشکی و بهداشتی در بین سالمندان ایرانی هستند. همچنین هیچیک از متغیرهای سلامت جسمی و روانی عامل تعیین کننده در استفاده از خدمات سالمندی پایه و اساسی در بین سالمندان ایرانی نبودند و تنها متغیر انجام فعالیتهای روزانه زندگی عامل تعیین کننده در استفاده از خدمات سالمندی حمایتی بود. نتیجه این که سالمندان ایرانی مهاجر، وضعیت بدتری از نظر اختلالات اضطراب و افسردگی و عملکرد فیزیکی در مقایسه با سالمندان استرالیایی داشتند و در این بین آنهایی که به زبان انگلیسی تسلط کمتری داشتند، در معرض خطر بیشتری بودند. بطور کلی متغیرهای سلامت جسمی و روانی عامل تعیین کننده در استفاده از مراقبتهای پزشکی و بهداشتی در بین سالمندان ایرانی هستند. در حالی که در استفاده از خدمات سالمندی پایه و اساسی و حمایتی، متغیرهای سلامت جسمی و روانی عامل تعیین کننده نیستند.
Objective(s): The present study explores the impact of acculturation on health status and use of health and community aged care services among elderly Iranian-born immigrants to Australia. These findings contribute to the enrichment of multicultural policy, social fairness, access, and equity for ethnic aged people.
Methods: 302 Iranian immigrants aged 65 years and over who had lived in the Sydney Metropolitan area for at least six months participated. This study is crosses sectional study that done in 2005-7. The data were collected using completed and returned written survey instrument by mail, face-to-face interviews, and telephone interviews.
Results: Iranian immigrants had higher levels of psychological distress, more limited physical function, greater need for help or assistance with activities of daily living, lower feelings of wellbeing, and were much less likely to use aged care services than the general population of older Australians. Participants who did not speak English at home were more likely to experience psychological distress and had greater limitations in their physical functioning. Elderly Iranians with better English proficiency had lower levels of anxiety and depressive symptoms and reported less need for help and supervision in activities of daily living; they were also more likely to access health care services.
Conclusion: Elderly Iranian immigrants experience higher levels of psychological distress and lower levels of physical function than the general population of older Australians; those with limited proficiency in English are at greatest risk.
|
|
Mahtab Alizadeh, Mark Mathews, Zakia Hossain
سالمندان, خدمات سالمندی حمایتی, اضطراب و افسردگی, عملکرد فیزیکی
435
442
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-538&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Aged care services utilization
مهتاب علیزاده
0031947532846006451
0031947532846006451
Yes
ADL
مارک متیوس
0031947532846006452
0031947532846006452
No
Basic aged care services
زکیا حسین
0031947532846006453
0031947532846006453
No
fa
میزان شیوع چاقی و برخی عوامل مرتبط با آن در دانشآموزان 12-7ساله
Prevalence of obesity and some related factors among students aged 7 to 12 in Semnan, Iran
امروزه چاقی، یکی از مهمترین مشکلاتی است که گریبانگیر جوامع مختلف شده است. طی دو، سه دههی اخیر، میزان شیوع چاقی در بین کودکان در حال افزایش بوده و این روند در کودکان ایرانی نیز قابل مشاهده است. این مطالعه به منظور بررسی شیوع چاقی در دانش آموزان 7 تا 12 ساله شهر سمنان انجام شده است.
این پژوهش یک مطالعه مقطعی است. تعداد 400 کودک به صورت نمونهگیری تصادفی از دانشآموزان پایههای اول تا پنجم ابتدایی در محدوده سنی 7 تا 12سال و از 20 مدرسه شهر سمنان انتخاب شدند. از نمایه توده بدنی جهت تعیین وضعیت چاقی در کودکان و والدین استفاده گردید. پرسشنامهای نیز مرتبط با دیگر عوامل مورد بررسی تکمیل شد.
14.3 درصد از کودکان، چاق و 18.8 درصد دارای اضافه وزن بودند. بین جنسیت کودکان و چاقی ارتباط معنیداری وجود داشت، به طوری که در پسران چاقی و در دختران اضافه وزن بیشتر دیده شد. همچنین به ازای هر سال افزایش سن، شانس چاقی 26.1 بیشتر بود. بین چاقی پدر و مادر و فرزندان نیز ارتباط معنیداری دیده شد، به طوری که به ترتیب به ازای هر واحد افزایش در BMI مادر و پدر، شانس چاقی در کودک به ترتیب 1.18 و 1/15 برابر بود. بین چاقی و میزان مصرف غذای آماده، میزان تماشای تلویزیون و کار با رایانه، نحوه رفت و آمد به مدرسه، رتبهی تولد، بعد خانوار و تحصیلات پدر و مادر ارتباط معنیداری مشاهده نشد. شیوع اضافه وزن و چاقی در کودکان 7 تا 12ساله شهر سمنان قابل ملاحظه است و با میزان چاقی والدین ارتباط دارد. توجه به این امر و افزایش آگاهی خانوادهها نقش مهمی در زمینه بهبود وضعیت خواهد داشت.
Objective(s): Obesity is one of the most important public health problems. During recent decades, prevalence of obesity among children has increased and this is also observed among Iranian children. This study is aimed to determine the prevalence of obesity and some related factors among students aged 7 to 12 in Semnan.
Methods: This was a cross sectional study. 400 students aged between 7 to 12, were selected by randomized sampling from 20 elementary school. We measured height and weight of children and their parents to calculate BMI. They also completed a questionnaire which was designed to collect some interested variables.
Results: 14/3 % of children were "obese" and 18/8 % of them were categorized as "over weight". There was a significant association between obesity and gender, so a higher rate of obesity in boys and overweight in girls was observed. Also getting older per each year, the obesity became higher 1.26 times. A significant relationship was observed between obesity of father, mother and children, so an increase of each unit of BMI their father and mother, the obesity chance in children became equal to 1.18 and 1.15 respectively. There was no significant association between obesity and other parameter studied such as consuming of fast food, watching TV and working with computer, daily commute to school, rank of birth, number of families, or parent’s educational levels.
Conclusion: The prevalence of obesity during childhood is increasing, in Semnan and it correlates with obesity of parents. Therefore training of parents and also their children might be an effective way to decrease obesity among children.
Obesity, Overweight, Students
نمایه توده بدنی, چاقی, دانش آموزان
443
451
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-539&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Mohammad Nabavi
محمد نبوی
0031947532846006454
0031947532846006454
Yes
Batool Karimi
بتول کریمی
0031947532846006455
0031947532846006455
No
Raheb Ghorbani
راهب قربانی
0031947532846006456
0031947532846006456
No
Maryam Mazloom Jafarabadi
مریم مظلوم جعفرآبادی
0031947532846006457
0031947532846006457
No
Marjan Talebi
مرجان طالبی
0031947532846006458
0031947532846006458
No
fa
خطاهای اندازهگیری در تحقیقات علوم پزشکی
Measurement errors in medical research
در تحقیقات علوم پزشکی برای پاسخ به سؤالات و یا رد و قبول فرضیات، نیازمند اندازهگیری متغیرها هستیم. همیشه اندازهگیری دقیق و با حداقل خطا از دغدههای اصلی محققان محسوب میگردد. در این مقاله سعی شده به صورت مبسوط، اهم خطاهای اندازهگیری در تحقیقات، شرح و دیدگاه مناسبی به محققان در این خصوص داده شود. در ابتدا خطاها به چهار زیر گروه اصلی تقسیم و در هر یک به تفصیل توضیحاتی ارایه خواهد شد. این دستهها به این شرح هستند: 1- خطای عدم توافق، زمانی بروز میکندکه یک اندازهگیری توسط چند ابزار و یا چند فرد اندازهگیری کننده که با هم دقیقاً هم نظر نباشند، انجام شود 2- خطای تصادفی، زمانی بروز میکندکه مقدار اندازهگیری شده با مقدار واقعی تفاوت داشته باشد ولی همه اندازهگیریها به صورت منظم به یک سمت متمایل نباشند 3- خطای منظم یا سوگیری (Bias)، زمانی دیده میشودکه اندازهگیریها به یک سمت متمایل باشند 4- خطای مخدوشکنندگی خطایی است که در مطالعات تحلیلی ایجاد شده و روابط را به دلیل تأثیر متغیرهای مخدوشکننده کمتر یا بیشتر از مقدار واقعی نشان میدهد.
To address research questions, measuring variables are neccessary. However, every measurement is prone to different types of measurement errors. Therefore, understanding about the different types of measurement errors are a great of importance This paper presents four types of measurement errors 1) Disagreement, which is discrepancies between the results of two or more than two measuring tools or observers 2) Random error which is a none-directional gap between the true and measured values 3) Systematic error or bias which is a directional gap between the true and measured values, and finally 4) Confounding error which changes the strength of association between dependent and independent variables in analytical studies.
|
file:///C:%5CDOCUME%7E1%5CERFAN711%5CLOCALS%7E1%5CTemp%5Cmsohtml1%5C01%5Cclip_filelist.xml">
Measurement errors, Random error, Disagreement error, Confounding error, Systematic error
خطاهای اندازهگیری, خطای منظم, خطای تصادفی, عدم توافق, مخدوشکنندگی
453
461
http://payeshjournal.ir/browse.php?a_code=A-10-10-540&slc_lang=fa&sid=1
2018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/282018/11/28
1397/9/7
Masumeh Sadeghi
معصومه صادقی
0031947532846006448
0031947532846006448
Yes
Maryam Nasirian
مریم نصیریان
0031947532846006449
0031947532846006449
No
Ali Akbar Haghdoost
علی اکبر حق دوست
0031947532846006450
0031947532846006450
No