@article{ author = {}, title = {A qualitative study of adolescents\' perceptions of health related issues}, abstract ={Objective(s): To develop an analysis of the adolescents’ perceptions of health related issues. Material & Methods: A qualitative study was carried out to investigate on adolescents' perception on health. To collect data a sample of 52 adolescents aged IO to 19 years living in Tehran were interviewed on several health related issues. Then, a content analysis was performed. Results: Several topics were emerged indicating that adolescents believed that having a healthy community, social and cultural facilities, mental health and a healthy family are the most important health perquisites. Also they said were unemployment, social limitations and inappropriate education were the most important barriers that contributed to reduced health status in adolescents. Conclusion: The findings suggest that to improve health for young age groups there is an urgent need to recognize issues that are important to adolescents.}, Keywords = {Adolescent, Health perception, Qualitative study}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {251-258}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {عوامل موثر بر سلامت از نگاه نوجوانان}, abstract_fa ={هدف این پژوهش کیفی تبیین نظرات نوجوانان در زمینه عوامل موثر بر سلامت بوده که با استفاده از مصاحبه های باز نیمه ساختار یافته (گروهی و فردی) با نوجوانان و با نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شده است. داوطلبان دیدگاه های خود را پیرامون سلامت به بحث گذاشتند. مکالمات روی نوار صوتی ضبط و کلمه به کلمه دست نویس شد. سپس مطابق روش تجزیه و تحلیل درونمایه ای (Thematic Analysis) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نوجوانان در زمینه تمهیدات ارتقای سلامت به این موارد اشاره نموده اند: جامعه سالم، ارتباطات مطلوب، امکانات فرهنگی-هنری، سلامت روان، آینده، سلامت جسمی و خانواده سالم. تهدیدات سلامت را نیز: بیکاری و نداشتن سرگرمی مناسب، جامعه ناسالم، محدودیت، ارتباطات ناسالم، فقدان سلامت روان، مدارس نامطلوب و اختلافات خانوادگی ذکر کرده اند. تاکید نوجوانان بر اهمیت جوانب اجتماعی تاثیر گذار بر سلامتی در مقایسه با ابعاد فردی و همچنین جنبه های روانی موثر بر سلامتی نسبت به مسایل جسمی از جمله یافته های این پژوهش است. هراس از بی کاری، برخورداری از امکانات آموزشی، تامین روانی، داشتن خانواده و جامعه سالم و امیدواری به آینده موضوعاتی است که می تواند مدنظر مدیران فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و اقتصادی قرار گیرد. تامین سلامت نوجوانان، از ملزومات توسعه پایدار کشور است. تدوین راهکارهای مناسب برای حل مشکلات و سپس اجرای آن در راستای اهداف توسعه ملی با توجه به دیدگاه های گیرندگان اصلی خدمات بهداشتی می تواند سلامت نسل های بعدی را رقم زند. هرچند به نظر می رسد بررسی های فراتر در این زمینه لازم است.}, keywords_fa = {نوجوان, سلامتی, پژوهش کیفی}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-824-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-824-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {The relationship between anxiety and depression with duration of infertility}, abstract ={Objective(s): To study the prevalence and severity of anxiety and depression and its relationship with duration of infertility in Vali-e-Asr Hospital, Tehran, Iran. Material & Methods: Using Beck Depression Inventory (BDI) and Cattle Inventory, 370 infertile women with different reasons of infertility in Vali-e-Asr Reproductive Health Research Center were screened for the relationship of anxiety and depression with duration of infertility. The age of the subjects ranged from 17 to 45 years and duration of infertility of the subjects ranged from 1 to 20 years. Results: Depression and anxiety was reported by 40.8% and 86.6% respectively. Significant difference found between depression and reasons of infertility, duration of infertility and education but not with employment status. Significant difference found between anxiety and duration of infertility but not with education and reasons of infertility. Findings showed that anxiety and depression increased at 4 to 6 years of infertility especially sever depression increased at 7 to 9 years of infertility. Conclusion:  The high prevalence of depression and anxiety in infertile women demands serious attention and appropriate treatment. This might lead to a better mental health and quality of life.}, Keywords = {Anxiety, Depression, Duration of infertility}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {257-302}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {رابطه اضطراب و افسردگی با طول مدت نازایی}, abstract_fa ={مطالعه پدیده ناباروری خصوصا با تکیه بر جنبه های روانی-اجتماعی آن از اهمیت زیادی برخوردار است و تشخیص چگونگی ارتباط این پدیده و عوامل فوق، تاثیری عمیق در بهبود کیفیت زندگی خواهد داشت. این پژوهش، فراوانی و شدت اضطراب و افسردگی و رابطه آن با طول مدت ناباروری را در مجتمع بیمارستانی امام خمینی، بیمارستان ولی عصر (عج) تهران بررسی می کند. طی این مطالعه 370 زن با علل مختلف ناباروری در مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی عصر (عج)، به کمک پرسشنامه های بک (Beck Depression Inventory-BDI) و کتل (Cattle) از نظر وضعیت ابتلا به افسردگی و اضطراب با توجه به طول مدت ناباروری مورد بررسی قرار گرفتند. دامنه سنی آنها 45-17 سال (میانگین 28، انحراف معیار 5.3) و طول مدت ناباروری 20-1 سال (میانگین 6، انحراف معیار 4.1) بوده است. این بررسی 151 نفر (40.8%) را افسرده و 321 نفر (86.8%) را مضطرب نشان داد. میزان افسردگی با مدت ناباروری (P=0.019) و میزان تحصیلات (P=0.000) ارتباط معنی دار نشان داد، درحالیکه این ارتباط با شغل معنی دار نبود. اضطراب نیز با طول مدت ناباروری (P=0.048) و شغل (P=0.047) ارتباط معنی دار داشت ولی چنین رابطه ای با میزان تحصیلات و علت ناباروری به دست نیامد. یافته های پژوهش همچنین نشان داد که اضطراب و افسردگی در طی 4 تا 6 سال ناباروری، به خصوص افسردگی شدید در طی 7 تا 9 سال نازایی دارای بیشترین فراوانی است. با توجه به فراوانی افسردگی و اضطراب در این قشر از بیماران توجه جدی به درمان آنها ضروری است. بدون شک این امر به سلامت روان و همچنین بهبود کیفیت زندگی این گروه از بیماران منجر خواهد شد.}, keywords_fa = {افسردگی, اضطراب, طول مدت ناباروری}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-825-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-825-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {Cancer patient education in Iran: attitudes of health professionals}, abstract ={Objectivets): To investigate about attitudes of health professionals towards the status of cancer patient education in Iran. Material & Methods: The Multinational Association of Supportive Care in Cancer's questionnaire (MASCC), professional version, was used. Seventy-one health professionals (a sample of physicians and nurses) from Iranian Cancer Institute were entered into the study. Results: Most respondents (54%) said that they tell the real diagnosis to less than 20% of their patients, although they would like to tell more information to patients (85%). When respondents were asked: "What kind of information would you like to tell the patients" the majority pointed out: general information about cancer (45%) and giving pamphlets (20%).  When it was asked:  "What are the most barriers or reasons that limit cancer patient education?" families request not to tell the patients the truth (18%) and time limitations (16%) were the most stated barriers by the respondents. Conclusion: The findings of the study suggest that cancer patient education in Iran is very poor and there is an urgent need to develop policy guidelines and educational programs regarding cancer patient education.}, Keywords = {Cancer communication, Patient education, Health professionals, Iran}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {263-269}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {اطلاع رسانی به بیماران سرطانی از دیدگاه متخصصان پزشکی و بهداشتی: یک مطالعه مقطعی}, abstract_fa ={در جریان مطالعه ای که به منظور بررسی وضعیت اطلاع رسانی به بیماران سرطانی از دیدگاه متخصصان پزشکی و بهداشتی انجام شد، با مراجعه حضوری یک پرسشگر آموزش دیده به بیمارستان امام خمینی تهران و با استفاده از پرسشنامه انجمن چند ملیتی مراقبت های حمایتی در سرطان (Multinational Association of Supportive Care in Cancer-MASCC)، هفتاد و یک نفر از متخصصان بالینی، پزشکان و پرستاران مورد مصاحبه قرار گرفتند. بر اساس نتایج مطالعه، 54% از پاسخ دهندگان ابراز داشتند که به کمتر از 20% از بیماران سرطانی تشخیص واقعی بیماری را منتقل می سازند. همچنین بیشتر متخصصان تمایل خود را برای ارایه اطلاعات بیشتر به بیماران خود ابراز داشتند (85%). وقتی از جمعیت مورد مطالعه سوال شد که چه نوع اطلاعاتی به بیماران منتقل می کنند، 45% به انتقال مطالب کلی در مورد سرطان و 20% به ارایه بروشورهای آگاهی دهنده اشاره داشتند. در پاسخ به این سوال که عمده ترین علل و موانع محدودیت اطلاع رسانی به بیماران سرطانی چیست، درخواست خانواده بیماران مبنی بر عدم انتقال تشخیص واقعی بیماری (18%) و سپس محدودیت های زمانی (16%) مورد اشاره بوده اند. به طور کلی یافته های مطالعه حاضر نشان دهنده آن است که وضعیت اطلاع رسانی به بیماران سرطانی در ایران نامناسب بوده و طراحی و اجرای روش های موثر و کاربردی در این زمینه ضروری است.}, keywords_fa = {اطلاع رسانی, سرطان, آموزش بیماران, ایران}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-826-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-826-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {Iron deficiency anemia among urban and rural adolescent girls}, abstract ={Objective(s): To determine iron intake, blood indices and some dietary components that affect the iron situation among adolescent girls. Material & Methods: This was a cross-sectional study of 336 adolescent girls. Iron intake and some effective components in diet were measured with 3 days 24 hour recall and food frequency questionnaire and blood indices determined with IO cc sample of blood using CBC and serum ferritin. Results: The results indicated that the mean iron intake and blood indices of iron deficiency anemia were in acceptable ranges (19.6 ± 7.8, 19.0 ± 4.6) respectively. Although there were some inhibiting factors such as phytate and tea consumption for iron absorption but the effect of increased absorption factors such as vegetables and fruits and meat intakes were more effective. Conclusion: The situation of anemia among adolescent in this study was found to be better than the other studies in the country. Although the study subjects had good habits and behaviors in their daily food intake but planning educational programs is recommended.}, Keywords = {Adolescent girls, Iron intake, Blood indices}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {274-282}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {میزان کم خونی فقر آهن و مقایسه برخی عوامل موثر بر آن در دختران نوجوان شهری و روستایی}, abstract_fa ={با توجه به وقوع جهش رشد در دوره نوجوانی، نیاز به انرژی و مواد مغذی در این دوران افزایش یافته و عدم تامین آنها موجب کمبود و تظاهر بیماری می شود. فقر آهن یکی از بزرگترین مشکلات سلامت همگانی است که با تاثیرات عمیق خود بر جسم و ذهن افراد موجب کاهش و اختلال در برخی از توانایی های انسان می شود. دریافت ناکافی، کمی قابلیت جذب و افزایش نیاز از عوامل اساسی ایجاد کم خونی در بین زنان و دختران نوجوان است. به منظور تعیین شیوع فقر آهن و همچنین وضعیت دریافت آن از برنامه غذایی روزانه و بررسی تاثیر تعدادی از عوامل غذایی موثر در جذب و یا بازدارنده جذب آن، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به طور مقطعی روی 336 دانش آموز دختر دبیرستانی (18-15 ساله) شهری و روستایی شهرستان آستانه اشرفیه استان گیلان انجام شد و طی آن شاخص ها و فراسنج های بیوشیمیایی خونی (Hb و Hct و TIBC و SI و SF و MCV و MCHC) با جمع آوری 10cc نمونه خون به منظور تعیین شیوع کم خونی، فقر آهن و کم خونی فقر آهن انجام گرفت. همچنین دریافت آهن غذا و الگوی مصرف غذا از طریق پرسشنامه 24 ساعت یادآمد خوراک برای 3 روز متوالی و بسامد خوراک تعیین گردید. یافته ها نشان داد که میانگین دریافت روزانه آهن در دختران شهری (7.8±) 19.6 و در دختران روستایی (4.6±) 19.0 میلی گرم بود که این تفاوت بین آنها معنی دار نبود. از اینرو وضعیت دریافت آهن در دختران شهری و روستایی مطلوب و بیش از نیاز توصیه شده روزانه (Recommended Dietary Intake-RDI) است. میانگین شاخص ها و فراسنج های خونی در هیچیک از موارد تفاوت معنی داری را در 2 گروه شهری و روستایی نشان نداد. بر اساس این شاخص ها، شیوع کم خونی در بین دختران مورد بررسی در شهر 8.4% و در روستا 10.9% و شیوع کم خونی فقر آهن در شهر 3.7% و در روستا 5.2% بود که نسبت به سایر نقاط کشور مناسب است. همچنین عادات غذایی دختران در مورد بار مصرف سبزی بین شهر و روستا تفاوت معنی داری را نشان داد (P=0.012). علاوه بر آن بار مصرف نوشابه در شهر با تفاوت معنی داری بیش از روستا بود (P=0.006). مصرف چای تا یکساعت پس از صرف غذا در حدود نیمی از دختران شایع و در روستا بیش از شهر بود که خود عاملی بازدارنده در جذب آهن محسوب می شود. در مجموع اصلاح برخی از عادات غلط غذایی مثل صرف چای بعد از غذا و یا مصرف نوشابه و همچنین افزایش مصرف میوه و سبزی همراه با غذا از طریق اجرای برنامه های آموزش تغذیه ضروری به نظر می رسد.}, keywords_fa = {دختران دبیرستانی, وضعیت دریافت آهن, شاخص های خونی}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-827-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-827-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {Sensitivity and specificity of axillary temperature measurement in fever diagnosis}, abstract ={Objective(s): To investigate on accuracy of axillary temperature measurement. Material & Methods: A total of 400 individuals with or without fever attending the Shariati Hospital in Tehran were entered into the study. Oral and axillary temperatures were measured and recorded for each subject. Results: There were 276 male (66.7%) and 133 female (33.3%) cases in the study. The mean age, oral and axillary temperature were 46.39 (±17.4), 37.05 (±0.51), 36.6 (±0.56) respectively. Sensitivity and specificity were 100% and 98% respectively at two cut off points (36.85 and 37.35 Centigrade). Conclusion: It appears that the use of axillary temperature measurement is an accurate assessment to detect or exclude fever if used appropriately.}, Keywords = {Temperature, Axillary, Oral}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {279-283}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {حساسیت و ویژگی درجه حرارت زیر بغلی در تشخیص تب}, abstract_fa ={سنجش حرارت بدن جزو ابزارهای با استفاده وسیع در طب بالینی است. تردیدهای به وجود آمده جدید در خصوص صحت سنجش درجه حرارت زیر بغلی، به عنوان یک روش ساده و در دسترس، پرسش هایی را در خصوص همخوانی این اندازه با سایر سنجش ها، نظیر درجه حرارت مقعدی و دهانی مطرح ساخته است. لذا برآن شدیم که به مطالعه ای در خصوص حساسیت و ویژگی این آزمون دست بزنیم. در این مطالعه مجموعا 400 نفر مراجعه کننده سالم و یا تب دار بالای 5 سال به درمانگاه ها و بخش های بیمارستان شریعتی تهران، مورد نمونه گیری به روش غیر احتمالی و سنجش درجه حرارت به هر دو روش زیر بغلی و دهانی قرار گرفتند. از 400 فرد مورد بررسی قرار گرفته، 267 نفر (66.7%) مرد و 137 نفر (33.3%) زن بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان 46.39 سال (17.4±)، میانگین درجه حرارت دهانی 37.5 (0.51±) و میانگین درجه حرارت زیر بغلی 36.6 (0.56±) درجه سانتی گراد بود. در صورت عدم افزودن 0.5 درجه سانتی گراد به درجه حرارت زیر بغلی در نقطه تشخیصی 36.85 و در صورت افزودن 0.5 درجه سانتی گراد در نقطه تشخیصی 37.35 حساسیت 100% و ویژگی 98% به دست آمد. نتیجه آن که استفاده از درجه حرارت زیر بغلی در صورت رعایت استاندارد در اندازه گیری و انتخاب درجه حرارت صحیح برای تشخیص، کماکان از کارآیی مناسبی برخوردار است.}, keywords_fa = {درجه حرارت, زیر بغلی, دهانی}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-828-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-828-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {The comparison of interns\' attitudes towards social medicine before and after a training course}, abstract ={Objective(s): To compare the attitudes of interns before and after a training course in Faculty of Medicine, Kerman University of Medical Sciences. Material & Methods: This was a quasi-experimental study. Data were collected using an especially designed questionnaire. A sample of 100 interns filled in pretest (before the course) and posttest (after the course) questionnaires. Data were analyzed using parametric and non parametric tests. Results: There was significant difference between attitude scores pre and post testing in the expected direction (P<0.05). In order to compare the ranking of each attitude statements during the two stages the sing test was performed. All 27 statements, showed significant difference (P<0.05). No significant differences were observed between male and female interns in pre and post training courses. Conclusion: The study indicated that social medicine training courses had considerable effect on interns' attitudes.}, Keywords = {Attitude, Social Medicine, Intern}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {289-296}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {مقایسه نگرش کارورزان نسبت به بخش پزشکی اجتماعی قبل و بعد از گذراندن دوره}, abstract_fa ={نگرش کارورزان با مشاهدات و قضاوت آنان مرتبط بوده و یکی از عوامل موثر بر توسعه و اصلاح آموزش پزشکی است. این مطالعه که به منظور مقایسه نگرش کارورزان پزشکی اجتماعی قبل و بعد از گذران دوره انجام شد، از نوع نیمه تجربی بوده و در سال 81-1380 بر روی 100 کارورز که به روش غیر احتمالی آسان انتخاب شدند انجام گردید. داده ها به وسیله پرسشنامه با ضریب ثبات درونی (0.86 و 0.89) به ترتیب برای قبل و بعد، جمع آوری گردید. کارورزان پرسشنامه پیش آزمون (قبل از آموزش دوره) و آزمون نهایی (بعد از آموزش دوره) را تکمیل کردند که با استفاده از آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک مقایسه و تجزیه و تحلیل شدند. میانگین نمره کل نگرش قبل و بعد از گذراندن دوره پزشکی اجتماعی تفاوت معنی دار آماری نشان داد (P<0.05). جهت مقایسه رتبه هر یک از عبارات نگرش در دو مرحله از آزمون علامت استفاده شد، که در مورد تمام 27 عبارت تفاوت معنی دار آماری مشاهده گردید (P<0.05)، ولی بین متغیر جنس و نمرات کسب شده قبل و بعد از دوره آموزشی تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد. نتایج مطالعه نشان دهنده آن بود که دوره آموزش پزشکی اجتماعی بر نگرش کارورزان موثر بوده و توانسته نگرش آنان را در جهت اهداف پزشکی اجتماعی تغییر دهد.}, keywords_fa = {نگرش, پزشکی اجتماعی, کارورزان}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-829-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-829-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {Seroprevalence of hepatitis C and risk factors in hemodialysis patients in Guilan Province, Iran}, abstract ={Objective(s): To determine HCV infection in hemodialysis patients in Guilan, Iran. Material & Methods: In this cross-sectional study, all 298 hemodialysis patients with regard to their sex, age length of time on dialysis and previous kidney transplantation were evaluated in Guilan Province. Blood samples screened for anti HCV antibodies by a second generation Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA TI). Positive samples were retested for confirmatory immunoblotting assay. Analysis were carried out using the Epi6 software. Results: An overall prevalence of 24.8% (95%CI: 19.9-29.7) was found, ranging from 9% to 40% depending on the dialysis unit. Of the 298 cases, 80 were found to be seropositive by ELISA and 74 were confirmed positive by Western blot assay. The relationship between sex, age and seropositive results was not significant but relationship between length of time on dialysis and history of kidney rejection with seropositive results was significant.  Eleven patients had rejected kidney. Of these 7 cases were seropositive. Conclusion: These data suggest that nasocomial transmission may play a role in the spreed of HCV in the dialysis units. A separate hemodialysis system should be used for seropositive HCV patients.}, Keywords = {Epidemiology, Hepatitis C, Hemodialysis}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {293-298}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {شیوع هپاتیت C و عوامل خطر آن در بیماران همودیالیزی}, abstract_fa ={ویروس هپاتیت C در سال 1989 شناسایی شد. این ویروس مسئول 90% هپاتیت های متعاقب تزریق خون بوده و در 50% موارد ابتلا، سیر مزمن داشته که در نهایت 25% موارد به سیروز یا سرطان کبد ختم می شود. بیماران همودیالیزی به دلیل تزریق خون مکرر، پیوند کلیه و استفاده از داروهای تزریقی از گروه های در معرض خطر ابتلا محسوب می شوند. این پژوهش به منظور بررسی میزان آلودگی به ویروس هپاتیت C در بیماران همودیالیزی استان گیلان انجام شد. در یک مطالعه مقطعی، کلیه بیماران همودیالیزی استان گیلان در بهار 1380 در 7 شهرستان دارای بخش های دیالیز به تعداد 298 نفر از نظر متغیرهای سن، جنس، طول مدت دیالیز، سابقه پیوند کلیه، خالکوبی و استفاده از داروهای مخدر تزریقی مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های خون آنها از نظر آنتی بادی ضد HCV با روش ELISA رده دوم آزمایش شده و نمونه های مثبت جهت تایید تحت آزمون Western blot قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار EPI6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه، 24.8% با فاصله اطمینان 19.9 تا 29.7 دچار آلودگی HCV بودند که این میزان از 9% تا 40% در مراکز مختلف متغیر بوده است. از 298 بیمار، 80 نفر در آزمون ELISA مثبت بودند که در آزمون Western blot هفتاد و چهار نفر مورد تایید واقع شدند. بین میزان آلودگی با سن و جنس ارتباط معنی داری وجود نداشته اما ارتباط با طول مدت دیالیز و سابقه دفع پیوند کلیه معنی دار بوده است (P=0.006). همچنین از 11 بیمار دارای سابقه پیوند کلیه، هفت نفر آلوده بودند. در مجموع شیوع بالای هپاتیت C در بیماران همودیالیزی استان گیلان در مقایسه با جمعیت سالم، احتمال انتقال بیمارستانی در بخش های همودیالیز را مطرح می نماید. بنابراین لزوم جداسازی دستگاه های دیالیز افراد آلوده از سایرین ضروری به نظر می رسد.}, keywords_fa = {اپیدمیولوژی, هپاتیت ویروسی, همودیالیز}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-830-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-830-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} } @article{ author = {}, title = {Health economics: areas and perspectives}, abstract ={This article reviews very intensive definitions of economics and its rout and evolution. Distinctions between health and goods markets then are explained and relevant areas are emphasized. Then, policy• making issues as well as management of resources, are briefly explored and the process of change and new approaches to a healthy system management, is discussed. Finally, the implications of the topic for developing countries are presented.}, Keywords = {Development, Health economic, Policy}, volume = {2}, Number = {4}, pages = {301-306}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {اقتصاد بهداشت: عرصه ها و چشم اندازها}, abstract_fa ={در این مقاله ابتدا تعاریفی فشرده از علم اقتصاد، دیدگاه های ناظر به آن و تحولات موثر در شکل گیری آن ارایه می شود. تفاوت های بازار بهداشت و بازار کالا و نیز عرصه های مورد تاکید در اقتصاد بهداشت، متعاقب آن مورد بحث قرار می گیرند و در ادامه مسایل مرتبط با سیاست گذاری در این عرصه طرح و تحلیل می شود (البته به اختصار). فرایندهای تغییر و رویکردهای نوین در مدیریت و نظام های بهداشتی به همراه خلاصه ای از مباحث مطروحه، آخرین قسمت این نوشته را شکل می دهند. توجه به این عرصه ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه که با محدودیت وسیع منابع از یک سو و نیازهای گسترده بهداشتی-درمانی از سوی دیگر مواجه هستند، می تواند به نوعی، خردگرایی سازمانی و برنامه ریزی را تقویت نموده و بهره مندی بیشتر از منابع را تحقق بخشد.}, keywords_fa = {توسعه, سیاست گذاری, اقتصاد بهداشت, تحول}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-831-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-831-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2003} }