@article{ author = {AziziF, and EsmaillzadehA, and MirmiranP, and ShivaN,}, title = {Anthropometric indicators as a screening measure for cardiovascular risk factors in women}, abstract ={Objective(s): To compare waist circumference (WC), body mass index (BMI), waist-to-hip ratio (WHpR) and waist-to-height ratio (WHtR) to predict cardiovascular risk factors in an urban adult population of women living in Tehran. Methods: This population-based cross-sectional study was conducted on 5073 women aged 18-74 years, participants of Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS). Demographic data was collected. Anthropometric indices were measured according to standard protocol. Cut-points of BMI, WC, WHpR and WHtR were considered as 25 kg/rrr', 80cm, 0.8 and 0.5, respectively. Blood pressure was measured and hypertension was defined based on JNC VI. Biochemical analysis was conducted on fasting blood samples. Diabetes was defined as FBS2:126 mg/di or 2liBG>= 200 mg/di and dyslipidemia based on ATP II. The presence of "at least one risk factor" from the four major cardiovascular risk factors (hypertension, dyslipidemia, diabetes and smoking) was also evaluated. Results: The mean age of women was 39.9±14.6.  The mean BMI, WC, WHpR and WHtR were 27.1±1.5 kg/rrr', 86.5±13.5 cm and 0.83±0.08 and 0.55±0.08, respectively. Of the four anthropometric measures, subjects with abnormal WC had the highest odds for cardiovascular disease. Waist circumference had the highest sensitivity and specificity to identify subjects with risk factors in both 18-39 years and 40-74 years age categories. No combination of indicators had higher average sensitivity+ specificity than WC. Waist circumference had the highest area under the ROC and a higher percentage of correct prediction than BMI, WHpR and WHtR. Conclusion: It is concluded that WC is the best screening measure for cardiovascular risk factors compared to BMI, WHpR and WHtR in adult women.}, Keywords = {Anthropometry, Waist, Cardiovascular, Risk factors, Women}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {97-108}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {استفاده از شاخص تن سنجی برای غربالگری عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی}, abstract_fa ={شناسایی بهترین شاخص ساده تن سنجی جهت غربالگری مناسب برای عوامل خطر بیماری های مزمن در هر جامعه ای ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف ارزیابی مقایسه ای شاخص های تن سنجی جهت پیشگویی عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی در زنان ساکن منطقه 13 تهران صورت گرفت. مطالعه مقطعی حاضر بر روی 5073 زن 74-18 ساله شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران که بطور تصادفی از ساکنین منطقه 13 تهران انتخاب شده بودند صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک جمع آوری شد و شاخص های تن سنجی طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و محاسبه شدند. حدود مرزی مورد استفاده برای دور کمر، نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن (Waist to Hip Ratio-WHpR) و دور کمر به قد (Waist to Height Ratio-WHtR) به ترتیب 80cm و 25kg/m² و 0.8 و 0.5 بود. ارزیابی فشار خون به روش استاندارد صورت گرفت و پرفشاری خون بر طبق معیارهای Joint National Committee VI تعریف شد. فراسنج های بیوشیمیایی در نمونه خون ناشتا اندازه گیری شدند. دیابت به صورت FBS≥126mg/dl، یا قند خون دو ساعته بزرگتر یا مساوی 200mg/dl و دیس لیپیدمی براساس Adult Treatment Panel II تعریف شد. وجود «حداقل یک عامل خطرساز» از چهار عامل عمده خطرساز بیماری های قلبی-عروقی (پرفشاری خون، دیس لیپیدمی، دیابت و استعمال دخانیات) نیز ارزیابی شد. میانگین سنی زنان مورد مطالعه 14.6±39.9 سال و میانگین دور کمر، BMI و WHpR و WHtR آنها به ترتیب 13.5±86.5 cm و 1.5±27.1 kg/m² و 0.08±0.83 و 0.08±0.55 بود. در مورد تمام عوامل خطرساز، بیشترین شانس ابتلا به آن عامل خطرساز مربوط به افرادی می باشد که دارای دور کمر غیرطبیعی بودند. در هر دوره سنی 39-18 سال و 74-40 سال، دور کمر بیشترین حساسیت و ویژگی را جهت پیشگویی عوامل خطرساز دارا بود. بیشترین سطح زیر منحنی ROC) Receiver Operating Curve) نیز در تمام موارد به دور کمر مربوط می شد. دور کمر درصد بالایی از پیشگویی صحیح را جهت ابتلا به عوامل خطرساز در مقایسه با سایر شاخص های تن سنجی دیگر دارا بود. یافته ها نشان می دهند که در جامعه زنان ساکن منطقه 13 تهران، دور کمر شاخص بهتری برای غربالگری عوامل خطرساز بیماری های قلبی-عروقی می باشد.}, keywords_fa = {دور کمر, نمایه توده بدن, بیماری های قلبی-عروقی, زنان}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-806-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-806-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {MostafaviS.A, and ZolfaghariB, and MazrooieM, and AkvanA,}, title = {Patient-pharmacist communication: an evaluation}, abstract ={Objective(s): To identify what barriers prevent clients from asking pharmacists their questions. Methods: 200 pharmacy clients participated in the study. Each client completed a questioner with some demographic and main questions about the barriers that prevent clients from asking pharmacists their questions. To achieve study objectives 370 community pharmacies also were asked to participate in the study and fill in the similar questionnaire. Data were analyzed performing basic descriptive statistics. Results: Only 20% believed pharmacists were prepared to provide appropriate patient consultation for prescription. Client reported barriers such as the pharmacist being too busy, standing behind and lack of privacy. The other barriers to asking pharmacist questions were client embarrassment and ignorance. Conclusion: In conclusion, pharmacists have an important opportunity to respond to clients' informational needs if the barriers could be reduced.}, Keywords = {Community pharmacy consultations, Patient perceptions}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {109-115}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {نظرات بیماران و داروسازان در مورد ارتباط بیمار با داروساز}, abstract_fa ={درمان و بهبود بیماری و طرز صحیح مصرف دارو بخصوص در مواردی که مشاوره دارویی مورد نیاز است، مستلزم ارتباط فعال بین بیمار و داروساز بوده و به نظر می رسد بیماران کمتر در زمینه های دارویی با داروسازان که یکی از ارکان چرخه درمانی می باشند مشورت می نمایند و ارتباط بین داروساز و بیمار براساس مطالعات قبلی ضعیف است. در این مطالعه مواردی که باعث محدودیت در ایجاد ارتباط علمی بین داروساز و بیمار می گردد و نیز چگونگی رفع محدودیت های موجود در این رابطه بررسی شده است. بر این اساس یک مطالعه مقطعی با استفاده از دو نوع پرسش نامه که هر کدام شامل سوالات اصلی و سوالات دموگرافیک بود انجام شده و پرسش نامه ها توسط 370 نفر از داروسازان و همچنین 200 نفر از بیماران در حضور مجریان طرح تکمیل گردید. این پرسش نامه ها براساس مقیاس درجه بندی پنج رتبه ای لیکرت طراحی و از نظر روایی و محتوایی بررسی و تایید گردید. ضریب پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه گردید (به ترتیب 0.749 و 0.748 برای پرسش نامه های داروسازان و مراجعه کنندگان). سوالات اصلی پرسش نامه مربوط به داروسازان در خصوص عواملی که باعث می شود بیماران رغبتی به سوال کردن از داروسازان نداشته باشند می باشد. سوالات اصلی پرسش نامه مربوط به بیماران و مراجعه کنندگان به داروخانه ها نیز بررسی کننده عوامل موثر در مشاوره و سوال بیماران از داروساز است. نتایج بدست آمده نشان می دهد عدم شناخت و آگاهی مردم از وظایف داروسازان (طبق نظر 86% داروسازان) و عدم حضور مستقیم داروساز در پشت میز داروخانه (طبق نظر 67% مراجعه کنندگان) از عوامل مهم عدم رغبت بیماران در ایجاد ارتباط علمی و مشاوره با داروسازان می باشد. همچنین وجود این ذهنیت در بیماران که داروساز نمی تواند از نظر علمی پاسخ بیماران را بدهد (19.5%) و یا اینکه داروسازان بعلت شلوغی داروخانه برخورد مناسبی با بیماران ندارند (79%)، از دیگر عوامل عدم ارتباط بین ایشان می باشد. با توجه به یافته های موجود لازم است به نحو مقتضی نسبت به معرفی وظایف و توانایی های داروسازان به مراجعه کنندگان اقدام نموده و با آموزش مناسب، شناخت و اطلاعات بیماران را نسبت به این وظایف افزایش داد. در این صورت می توان به ارتقای سطح روابط بین داروساز و بیمار امیدوار بود.}, keywords_fa = {ارتباط داروساز و بیمار, آموزش داروسازی, مشاوره دارویی}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-807-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-807-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {HarirchiA.M, and RasouliA, and MontazeriA, and EghlimaM,}, title = {Hemodialysis and renal-transplant recipients: comparison of the quality of life}, abstract ={Objective(s): To compare quality of life (QOL) in hemodialysis and renal - transplant receivers. Methods: The sample consists of 40 hemodialysis and 40 renal-transplant receivers aged 20 years old and over admitted to the Soodeh Center in Islamshahr district in Tehran, Iran. All subjects were outpatients and completed the Evans & Cope QOL questionnaire. Results: The mean score of QOL was 49.1 (SD=14) in hemodialysis and 41.9 (SD=lS.5) in renal transplant receivers indicating a significant difference between two groups {P<0.05). Conclusion: The findings suggest that QOL score was low for both groups of patients. However, the level of QOL among the renal-transplant receivers was worse than the hemodialysis patients.}, Keywords = {Hemodialysis, Renal-transplantation, Quality of life, Iran}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {117-121}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {مقایسه سطح کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز و دریافت کنندگان پیوند کلیه}, abstract_fa ={بررسی میزان رضایت از زندگی بیماران با نارسایی مزمن کلیوی که با طیف وسیعی از اثرات روانی و جسمانی بیماری مواجه بوده و وضعیت اقتصادی-اجتماعی آنها نیز تحت تاثیر آن قرار گرفته است، جهت دستیابی به اطلاعات لازم به منظور برنامه ریزی و ارائه خدمات مناسب حرفه ای به این گروه از بیماران، حائز اهمیت می باشد. این مطالعه به عنوان یک بررسی توصیفی-تحلیلی و جهت تعیین سطح کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز و دریافت کنندگان پیوند کلیه و مقایسه این دو گروه با یکدیگر انجام پذیرفت. اطلاعات بدست آمده از 40 بیمار دریافت کننده پیوند کلیه و 40 بیمار دیگر تحت درمان با همودیالیز مراجعه کننده به مجتمع درمانی بیماری های خاص سوده در شهرستان اسلامشهر با استفاده از یک پرسش نامه استاندارد کیفیت زندگی گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. نتایج بررسی حاکی از آن است که سطح کیفیت زندگی در بین هر دو گروه از بیماران پایین بوده و برخلاف انتظار، دریافت کنندگان پیوند کلیه سطح کیفیت زندگی نامطلوبتری را گزارش نمودند.}, keywords_fa = {کیفیت زندگی, همودیالیز, پیوند کلیه}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-808-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-808-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {RahmatiF, and MoghadassTabriziY, and ShidfarM, and HabibiF, and JafariM,}, title = {Prevalence of obesity and hypertension among Tehran University students}, abstract ={Objective(s): To describe prevalence of overweight and obesity and determine its correlation with hypertension among students of Tehran University. Methods: This was a cross-sectional study using data from 3931 Tehran University students. Anthropometric measurements (Height, Weight and BMI) and blood pressure were obtained and were classified based on WHO classification. Using statistical tests the associations between BMI and blood pressure were studied. Results: The prevalence of overweight and obesity was 13.5% and 3.2%, respectively. 63.9% of the subjects had normal BMI and 19.4% were underweight. The association between BMI and high blood pressure were statistically significant (P<0.0001). Conclusion: The findings suggest that the BMI is a good predicting factor for hypertension.}, Keywords = {Obesity, BMI, Hypertension, University students}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {123-130}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {شیوع چاقی و ارتباط آن با فشار خون بالا در دانشجویان دانشگاه تهران}, abstract_fa ={امروزه چاقی به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی مطرح بوده و عامل خطر بسیاری از بیماری های مزمن از جمله بیماری های قلبی-عروقی، فشار خون، چربی خون بالا، دیابت و سرطان محسوب می شود. این مطالعه یک بررسی توصیفی-تحلیلی (مقطعی) بوده و با هدف بررسی شیوع چاقی و ارتباط آن با فشار خون بالا در دانشجویان جدید پذیرفته شده در دانشگاه تهران طی سال تحصیلی 83-82 انجام پذیرفته است. تمامی دانشجویانی که جهت انجام معاینات به مرکز بهداشت و درمان دانشگاه تهران مراجعه نموده بودند، بصورت متوالی مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع، اندازه گیری قد و وزن و فشار خون برای 3931 دانشجو در محدوده سنی 48-17 سال توسط مجریان طرح انجام پذیرفت و برای هر دانشجو پرونده ای تشکیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Access و SPSS و آزمون های مجذور کای و تی مستقل، رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. چاقی با استفاده از شاخص توده بدن (Body Mass Index-BMI) و بر طبق معیارهای سازمان بهداشت جهانی ارزیابی شد. 60.4 درصد مشارکت کنندگان زن، 97.8% مجرد، 74.4% دانشجوی روزانه و محل اقامت 59.5% آنها در منزل بود. شیوع کلی چاقی (BMI≥30) در این مطالعه 3.2% بود. برحسب جنس 4.2% دانشجویان پسر و 2.5% دانشجویان دختر چاق بودند. بیشترین میزان شیوع چاقی در سنین بالای 30 سال بویژه در سنین 48-40 سال مشاهده شد. در این مطالعه بین میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و BMI همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت (P<0.0001). بعبارتی شاخص توده بدن یک پیش بینی کننده مهم افزایش فشار خون در این مطالعه بود. با توجه به مطالب ذکر شده می توان چنین نتیجه گرفت که افزایش شیوع چاقی بویژه در سنین بالاتر، ضرورت برنامه ریزی جهت اصلاح عادات غذایی افراد را از طریق آموزش نحوه مصرف مواد غذایی در سنین پایین تر ایجاب می کند.}, keywords_fa = {چاقی, BMI, فشار خون بالا, دانشجویان}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-809-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-809-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {HolakoieNaienieK, and ChinichianM, and GhaziZadehEhsaieSh, and SadeghiPourH.R, and Rafaheikh.,}, title = {Pap smear follow-up among women who need treatment and repeated Pap smear test}, abstract ={Objective(s): To investigate on the effectiveness of the Pap smear test. Methods: There were 11885 Pap smear test records for women in south Tehran health centers in 1999. The effectiveness was defined as the proportion of women who should have been return for repeated pap smear test following their treatments. We studied the Pap smear records to calculate the effectiveness. Results: Among those 447 were eligible for repeating Pap smear test only 219 (49.1%) were accessible for interview. Among those who were interviewed, only 74 people had returned to repeat Pap smear. Thus, the effectiveness of cervical cancer screening was found to be 34%. The main reasons for not returning to repeat Pap smear were: lack of knowledge about follow up necessity (59%), lack of time (22%), fear of finding refractory disease (4%). Conclusion: The findings suggest that the quality of Pap smear test in Tehran is poor and needs to be, improved.}, Keywords = {Pap smear, Screening, Loss to follow up, Repeated smear}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {131-137}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {علل عدم مراجعه زنانی که بر اساس آزمایش پاپ اسمیر باید تحت درمان و پاپ اسمیر مجدد قرار گیرند}, abstract_fa ={با توجه به اهمیت غربالگری سرطان دهانه رحم، براساس سیاست های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آزمایش پاپ اسمیر در مراکز بهداشتی-درمانی کشور برای زنان مراجعه کننده در گروه سنی 65-20 سال با شرایط تعیین شده در دستورالعمل کشوری، صورت می گیرد. هدف اصلی غربالگری این بیماری عبارت است از تشخیص بموقع تغییرات سلولی و درمان فوری بیماری و در صورت موفقیت برنامه غربالگری انتظار می رود عوارض و مرگ ناشی از این بیماری در جامعه کاهش پیدا کند. در جریان اجرای برنامه غربالگری یکی از مراحل مهم و نشانه موفقیت برنامه، مراجعه مجدد زنان برای تکرار مجدد آزمایش پس از درمان پیشنهادی است. در این صورت نسبت مراجعه زنان برای این امر می تواند بعنوان یکی از شاخص های خوب تعیین کیفیت اجرای برنامه غربالگری پاپ اسمیر در نظر گرفته شود. تحقیق حاضر بخشی از شواهد لازم در این زمینه را در اختیار قرار می دهد. به این منظور کلیه زنانی (11885 نفر) که در سال 1378 در مراکز بهداشتی-درمانی جنوب تهران مورد غربالگری سرطان دهانه رحم قرار گرفته بودند، از نظر چگونگی مراجعه بعدی مورد بررسی قرار گرفتند. از میان این گروه 447 نفر شرایط آزمایش مجدد را داشتند، که با استفاده از آدرس مندرج در پرونده های موجود آنان در مراکز بهداشتی-درمانی، به درب منازل آنان مراجعه شد. امکان مصاحبه با 219 نفر (49.1%) از آنان در شرایط پیگیری فعال و همه جانبه فراهم شد. از میان این عده تنها 74 نفر برای انجام آزمایش پاپ اسمیر مجدد مراجعه کرده بودند که به این ترتیب بازدهی غربالگری در این خصوص 34% بوده است و عمده ترین دلایل عدم مراجعه عبارت بودند از: بی اطلاعی از لزوم انجام اسمیر مجدد (59%)، کمبود وقت (22%) و ترس از وجود بیماری لاعلاج (4%). علیرغم تلاش های کارکنان بهداشتی با توجه به حجم بالای آزمایش های پاپ اسمیر و سایر خدمات ارایه شده، اندازه این شاخص می تواند دلیلی بر ضعف کیفیت برنامه غربالگری سرطان دهانه رحم باشد.}, keywords_fa = {پاپ اسمیر, غربالگری, پیگیری}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-810-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-810-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {BassampourSh,}, title = {The effect of education on anxiety before and after open heart surgery}, abstract ={Objective(s): To determine the effect of pre-operation training on pre-and post operation anxiety in patients undergoing open-heart surgery. Methods: This was quasi-experimental study. In this study, the patients were randomly divided into cases and controls so that the effect of training on anxiety in the units can be assessed (50 patients in each group). Data were collected using a three- part questionnaire: (1) Demographic variables, (2) Objective anxiety symptoms (blood pressure, pulse and respiratory rate), and (3) The Spiel Berger questionnaire. The research was carried out in three stages. During the first stage a questionnaire was given to both groups on the day of admission for the evaluating level of anxiety. Then only the under-training group was educated with regard to various kinds of nursing cares and post-operation cooperation. During the second stage (one day before the operation) the same questionnaire was given to both groups and again the level of anxiety was measured. Then during the third stage, which followed the operation (3-5 hours after tracheal extubation) the questionnaire was again given to both groups. Results: After statistical analysis and comparison of all three stages, the results indicated that during the first stage both groups had a similar  level of anxiety while after training at the second and third stages the level of anxiety in the control group was still high, but decreased in the cases (P<0.0001). Conclusion: Providing pre-operation and post-operation training is effective for reduction in anxiety and boosts patient cooperation for more rapid improvement and the earlier discharge.}, Keywords = {Training, Nursing care, Anxiety, Open heart surgery}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {139-144}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {تاثیر آموزش قبل از عمل بر میزان اضطراب بیماران تحت عمل جراحی قلب باز}, abstract_fa ={انفارکتوس میوکارد، دومین بیماری شایع در بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است که این بیماران را وادار به جستجوی درمان می کند. از بین درمان های جراحی پیشنهادی (در کشور ایران) پیوند عروق کرونر شایع بوده و بالغ بر 50 تا 60 درصد کل اعمال جراحی قلب را در سال به خود اختصاص می دهد. لزوم انجام این عمل برای بیمار از یک طرف و اجبار جهت پذیرش آن از طرف دیگر سبب اضطراب در وی می شود و گاهی منجر به مشکلات ناخواسته و عدیده در درمان جدی این بیماران می گردد. این تحقیق یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 81-1380 به منظور بررسی تاثیر آموزش قبل از عمل بر میزان اضطراب قبل و بعد از جراحی در بیماران تحت عمل جراحی قلب باز صورت گرفت. در این مطالعه بیماران با استفاده از روش تصادفی به دو گروه 50 نفری مورد و شاهد تقسیم بندی شدند تا تاثیر آموزش بر اضطراب بیماران بررسی شود. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه دوقسمتی بود که بخش اول آن شامل مشخصات دموگرافیک و شاخص های فیزیولوژیک اضطراب نظیر فشار خون، نبض و تعداد تنفس و بخش دوم آن پرسش نامه استاندارد شده اسپیلبرگر جهت تعیین سطح اضطراب بیماران بود. تحقیق در طی سه مرحله صورت پذیرفت. ابتدا پس از تعیین واحدهای نمونه در گروه های مورد و شاهد، وضعیت اضطراب آنان در بدو پذیرش، پس از دادن آموزش (تنها به گروه مورد) و بعد از عمل جراحی در هر دو گروه بررسی شد و در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که میانگین اضطراب در هر دو گروه در بدو پذیرش اختلافی نشان نمی دهد. پس از دادن آموزش به گروه مورد (قبل از عمل باز) میانگین اضطراب بطور معنی داری کاهش یافت (P<0.001). در حالی که در گروه تجربه تغییر معنی داری در میانگین اضطراب مشاهده نشد. همچنین بعد از عمل جراحی قبل باز سطح اضطراب در گروه مورد بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود (P<0.001). این در حالی بود که در همین گروه سطح اضطراب حتی نسبت به قبل از عمل نیز بطور معنی داری (P<0.001) کاهش یافته بود. آموزش قبل از عمل جراحی قلب باز به بیماران بصورت تشریح چگونگی مسایل و مراقبت هایی که ممکن است با آن مواجه گردند و با توضیحی ساده می تواند از اضطراب آنان جلوگیری نماید و در نتیجه شانس بهبودی هرچه سریعتر، کاهش هزینه های بیمارستانی، طول مدت اقامت و عوارض بعد از عمل جراحی قلب باز در بیماران را به همراه داشته باشد.}, keywords_fa = {آموزش, جراحی قلب باز, مراقبت های پرستاری, اضطراب}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-811-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-811-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {JahaniHashemiH, and NorooziK,}, title = {Mental health in students in Qazvin University of Medical Sciences}, abstract ={Objective(s): To assess mental health in students in Qazvin University of Medical Sciences. Methods: In all 516 students (457 female, 59 male) responded to the 28 items General Health Questionnaire (GHQ-28). In order to indicate severe mental health disorders in students, for the general scale score of 23 and for the subscales score of 14 were used as cut-off points. Results: The results indicated that 11.8% of students suffered from mental health disorders. The rates in associated degree (AD) students; BS students and MD students were 14.3%, 6.9% and 6.2% respectively. Mental health disorders prevalence was 3.4% for men and 12.9% for women. Conclusion: In general, severe mental health in medical students was found to be low.}, Keywords = {Mental health, General Health Questionnaire, GHQ-28, Students}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {145-152}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {سلامت روانی دانشجویان ورودی سال 1381 دانشگاه علوم پزشکی قزوین}, abstract_fa ={این پژوهش به منظور تعیین میزان سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قزوین در بدو ورود به دانشگاه در سال تحصیلی 82-1381 انجام شده است. در این بررسی 516 دانشجوی پذیرفته شده (457 زن و 59 مرد) در سال 1381 پرسش نامه سلامت عمومی 28 سوالی را تکمیل نمودند. نقطه برش در مقیاس کلی، برای تشخیص افراد بیمار 23 و بالاتر منظور شد. نقطه برش برای تشخیص افراد بیمار در هریک از مقیاس های فرعی 14 منظور شد. این بررسی نشان داد که 11.8% دانشجویان از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نبودند. این میزان در دانشجویان مقطع کاردانی 14.3%، مقطع کارشناسی 6.9% و مقطع دکتری 6.2% بوده است. شیوع اختلال روانی در مردان 3.4% و در زنان 12.9% بدست آمد. این میزان در گروه های سنی 18 سال، 20-19 سال، 22-21 سال و 24-23 سال به ترتیب 3.7، 14.2، 13.3 و 17.6 درصد بود. میزان اختلال در افراد مجرد 12.1% و در افراد متاهل 4.5% بود. در مجموع آزمودنی های مورد پژوهش از سلامت روانی نسبتا مطلوبی برخوردار بودند.}, keywords_fa = {سلامت روانی, پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی, دانشجو}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-812-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-812-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} } @article{ author = {MajlessiF, and MirzaAghaM,}, title = {Menstrual health behavior among high school students in Tehran: a comparison between the North and the South}, abstract ={Objective(s): To Compare the level of knowledge about health behaviors during menstrual period between high school girls students in northern and southern part of Tehran. Methods: A randomized sampling method was employed, and 280 girls were selected from high schools in both regions (140 from each). Data were collected via a two-part questionnaire including items on demographic data and 6 sections related to the specific aims of the study. Results: The results indicated that 10.7% of the sample in the North and 10% in the South had poor knowledge and 84.3% and 87 .9% of the students in the North and in the South had average level of knowledge, respectively. Only 5% of the students in the North and 2.1 % in the South had an acceptable level of knowledge about menstrual health behavior. Conclusion: The findings suggest that high school students both in the North and in the South have poor knowledge on the topic and in general there is no significant difference between these two groups.}, Keywords = {Knowledge, Menstrual health behaviors}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {152-158}, publisher = {Iranian Institute for Health Sciences Research, ACECR}, title_fa = {بررسی مقایسه ای باورها و رفتارهای بهداشتی دوران عادت ماهیانه در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شمال و جنوب تهران}, abstract_fa ={این مطالعه با هدف مقایسه سطح آگاهی و باورهای دختران دبیرستانی در مناطق شمالی و جنوبی شهر تهران در مورد رفتارهای بهداشتی دوران عادت ماهیانه و ارائه برنامه های آموزشی با توجه به مسایل و مشکلات و در نهایت ارتقای سطح بهداشت در دختران نوجوان انجام شد. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در سال 1379 انجام گردید. برای این منظور به روش تصادفی مجموعا 280 دختر دبیرستانی از مناطق شمال و جنوب تهران بطور مساوی انتخاب و برای آنها پرسش نامه تکمیل شد. نتایج نشان داد که 10.7% دختران مورد مطالعه در شمال تهران و 10% در جنوب تهران دارای سطح آگاهی کم، 84.3% در شمال و 87.9% در جنوب تهران دارای سطح آگاهی متوسط و فقط 5% در شمال و 2.1% در جنوب تهران دارای سطح آگاهی خوب در مورد رفتارهای بهداشتی دوران عادت ماهیانه بودند. رفتار بهداشتی دوران قاعدگی با پایه تحصیلی (P=0.99)، شغل پدر (P=0.54)، شغل مادر (P=0.89)، وجود خواهر بزرگتر در منزل (P=0.97)، بعد خانوار (P=0.96)، درآمد خانواده (P=0.61) و وضعیت مسکن (P=0.74) در بین دو گروه اختلاف معنی داری را نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو گروه دختران در شمال و جنوب دارای اطلاعات جامعی در مورد رفتارهای بهداشتی دوران عادت ماهیانه نیستند و از این جهت تفاوت معنی داری بین آنها نیست.}, keywords_fa = {رفتار بهداشتی, باور دانش آموزان, عادت ماهیانه}, url = {http://payeshjournal.ir/article-1-813-en.html}, eprint = {http://payeshjournal.ir/article-1-813-en.pdf}, journal = {Payesh (Health Monitor)}, issn = {1680-7626}, eissn = {2008-4536}, year = {2004} }